خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

دشمن عزیز

Friday, 15 Dey 1396، 10:39 PM

بعد از تمام شدن دوران کالج ،جودی و اقای جرویس پندلتون  یک زندگی متفاوتی را شروع می کنند، هم از نظر

شغل اقای پندلتون و هم تولد یکی جودی دیگر

جودی در یک تصمیم غافلگیرانه و به قول سالی مک براید احمقانه، تصمیم میگرید مدیریت نوانخانه

جان گریر را به سالی بدهد.سالی مک برایدی که در فکر ازدواج با یک مرد جوان سیاستمدار به اسم مک گوری

است.اما داستان های نوانخانه برایش طوری رقم میخورد که در اخر تمام غرغرهایش تصمیم میگیرد همچنان مادر

صد و هفت بچه نوانخانه جان گریر بماند

دشمن عزیز پر از نامه های کاغذی جودی ابوت و سالی مک براید هست.راستی ایکاش از سالی و جودی می پرسیدیم حال جولیا چطور است؟

گاهی وقت ها دلم برای نوشتن نامه های کاغذی تنگ میشود.جودی در تمام دوران نوجوانی برایم دخترک شاد و پر از رویایی بود که برای رسیدن به انها حسابی تلاش کرد


  • bahar tehrani

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان