خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

آدم ها عجیب تر می شوند،یا من عجیب تر می شوم.فکر کنم مشکل از من هست،مگه می شود آدم ها اینقدر عجیب باشند.

 

  • bahar tehrani

angryangryangry

خدایی،خودتون کلافه نمیشید؟ همش تو ماشین؟..گشنتون نمیشه؟..یه کم زودتر راه بی افتید،قشنگ برید یک رستورانی،کافی شاپی، درکه ای و چندساعت بشینید.

  • bahar tehrani

یک عفو باحال...

  • bahar tehrani

خب برویم سراغ جشنواره

از نگاه شما،کدام فیلم ها جالب آمده و ارزش دیدن داره؟

  • bahar tehrani

زیر باران،توی ماشین،یک ترافیک نیمه سنگین،بدون دلشوره و عجله و...آخ چه حالی میدهد بشینی و با یک موزیک ملایم توی ذهنت هزاران تصور قشنگ و رنگی رنگی، رسم کنی با هر قطره باران،یک صدای آمین گو،پس ذهنت نقش بزنند

  • bahar tehrani

میشه یک راهنمایی کنید؟

چرا من از پیج عرفان هرچی قالب برمی دارم و html , css را کپی و پیس میکنم ،باز میگه اطلاعات وارده درست نمی باشد؟؟؟؟؟

angryangrysad

و اینکه طبق دستورات خود عرفان،اسم قالب می تواند انتخابی خودت باشه ییا نه؟

باتشکرر

  • bahar tehrani

خب برویم سراغ معرفی چندتا فیلم فانتزی و قشنگ

1_ خالی از افسون

2- سرزمین خواب ها

3- هفت زن و یک قتل

  • bahar tehrani

باز نشدن یک سایت معمولی. روبیکایی که هر روز آپدیت میکنی و هنوز مثل گذشته اش کلی ایراد و مشکل دارد.کلی پروکسی و فیلترشکنی که هربار باید با کلی سلام و صلوات و قربونت بشم،ازش بخواهی کار کند.قطعا حال خودتان خوب است،وگرنه یک فکر اساسی و منطقی می کردید

  • bahar tehrani

اپلیکیشن هواشناسی گوشیم میگفت: 75% بارش برف و باران در تمام نقاط تهران. آسمان پشت پنجره میگفت: یک هوای کیپ و ابری و حالا دلت ازم نگیره چندتا قطره باران.بازم خدا روشکر.ولی انگار اپلیکیشن هواشناسی گوشیم تنظیماتش مال مناطق شمال تهران و بقیه شهرستان ها هست.نه شمال غربی و مرکز.

به قول یکی از بچه ها: به پنجره نگاه میکنم،آه میکشم که  یک برف و باران حسابی ببارد ، از این برفهایی که قشنگ چندسانتی می شیندهمه خانه ها هم گرم و پر از سلامتیباشد و به خیر و خوشی و.ان شاءالله

 

  • bahar tehrani

هر روز یک مبلغی به پول ها و یک هزارتومنی هم به قیمت دلار اضافه میشد.هوا هم سرد و نمیشد به قولی که دادیم،عمل نکنیم.یک "یاعلی" گفتیم و رفتیم سمت بازار بزرگ تهران.اولین فروشنده یک آقای حدودا چهل ساله بود که فقط کاپشن پسرانه داشت.وقتی بهش گفتیم شاید از یک شماره دوتا بخواهیم،گفت:نه من جینم را بهم نمیزنم یا اگر بهم بزنم مبلغ را میبرم بالاتر.خب از یک طرف بابت به هم خوردن نظم جینش حق داشت اما بابت افزایش قیمت..

بهش گفتیم: خب،پس ما یک دوری بزنیم وآمار کاپشن ها دخترانه را هم بگیریم.کلی دور زدیم.هم قیمت ها نجومی و هم بعضی فروشنده ها..تا یکی گفت بروید سرای المهدی،مخصوصا لباس های بچگانه هست.عجب سرایی بود.هر لباس بچگانه را که می دیدیم از شدت بامزگیش و قشنگیش کلی ذوق میکردیم.اما ما دنبال کاپشن های دخترانه و پسرانه تو رده سنی دبستان بودیم.که یهویی از یک آقای فروشنده پرسیدیم کجا میشه این تیپ کاپشن ها را بخریم؟.زودی به دوستش تو طبقه بالا زنگ زد و ما را فرستاد پیشش.

خلاصه..بیست و چهارتا کاپشن خوشگل دخترانه و پسرانه ، از دوست آقای فروشنده و همسایه بغلیش خریدیم.با کلی تخفیف و هدیه دادن دوتا کاپشن دخترانه و پسرانه.بعدش آقای فروشنده گفت: دوهفته پیش یک آقایی دوهزارتا کاپشن از ما برای اهواز خرید

اینا را نگفتم تا پز کار خودمون را بدهم.گفتم تا یادمان نره،با تمام سختی ها و حال خراب این روزهای اقتصادمون،هنوز کلی کاسب و خیر یواشکی داریم که حواسشون به هموطن هاشون هست.آره.قبول دارم.بزرگان مملکت باید کمی خجالت بکشن و یک فکری به حال این مردم کنند، ولی خب.ماها هم به هم رحم نداریم.اعتصاب های الکی و بی منطقی که ضررش را فقط من و تو و اون کاسب میخوره

  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان