خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

۶۷۶ مطلب توسط «bahar tehrani» ثبت شده است

دیشب استوری زد که:

 امشب ،شب آرزوهاست و خدا با یک نگاه ویژه تری به آرزوهامون نگاه می کند.پس تا می توانید آرزو کنید و همه شو بسپرید به خودش..خدا بزرگه..ازش چیزای بزرگ بخواید

حالا نمی خواهد خودت را سرزنش کنی که اااا دیدی یادم رفت اون یکی آرزوم را هم بگم.اشکال نداره.تک تک ساعت ها و روزهای این سه ماه،روز و ساعت ،آرزو وحرف های دلیت با خداست.پس هروقت یاد یکی از خواسته هات افتادی ،زودی بهش بگو.با تمام جزئیات و همون چیزی که توی تصوراتت هست و وقتی بهش فکر میکنی ته دلت غنج میره.شاید آدما به خیال و تصوراتت بخندند اما، خدا،خدای آرزوها و تصورات محال هست.پس راحت باش و خیلی صمیمی و خودمونی بهش بگو

  • bahar tehrani

میگفت: هرچقدر هم بخواهی حرف های قشنگ و حال خوب بزنی ، باز وقتی حواست پرت دنیای واقعی بشود حرف هایت بوی خستگی می گیرد. خستگی از این ویروسی که دوسال است مردم دنیا را سرکار گذاشته و کلافه شان کرده.ویروسی که یک تنه گند زده به اقتصاد این کره خاکی، به دروهمی های ساده و روزهای بدون ماسک، به حس و حال مردمی که باز با گرونی ها برای عید و مهمانی ها خرید می کردند.ویروسی که همه چیز را شبیه خودش مجازی کرد و حقیقت را پشت ماسک ها و واکسن ها پنهان کرده. ماسک ها و واکسن هایی که این روزها شده اند تنها مبارز میدان. و دکترها و پزشک هایی که برایت جدول و آمار می کشند و می گویند: از این روز شروع می شود،فلان روز اوجش است و آن یکی روز پیکش تمام میشود.انگار یادشان رفته لا به لای حرف های علمی شان ،کمی از آرامش وانسانیت و خدا و امید هم حرف بزنند

می بینی خدا..

تقصیر خودمان است.زیادی ادعای علم و دانستن کردیم و حالا دنیا را با دست ها و خودخواهی های خودمان اسیر یک ویروس کوچک کردیم.ویروسی که نمیدانیم کی بار وبندیلش را جمع می کند و می رود.ویروسی که دست دانشمندان را زیر چانه هایشان گذاشته است و نمی دانند چه کنند؟...

می بینی خدا..

این روزها باورمان شده است که فقط یک معجزه از طرف تو می تواند راه حل را مثل باران بریزد در دامن علم ما انسان ها ، اما باز خودخواه و پر ادعا نشسته ایم و فرمول ها را بالا و پایین میبریم.ولی باور کنم منتظریم تا تو فرمول اصلی را بنویسی و خیال و آرامش یک دنیا را دوباره آرام و قشنگ کنی

 

  • bahar tehrani

باشه ، راضی هستیم که عکس ها و استوری های برفی شما  را لایک کنیم و سرمایش را بخوریم.امیدوارم خدا هم از ما راضی

باشد و برایمان کلی برف به خیر و برکت بیاورد.باشه خدا، قبول؟cryingwink

  • bahar tehrani

نه فکر کنید و نه استخاره کنید.بروید این انیمیشن را ببینید.

  • bahar tehrani

امروز برای اولین بارف یک آویز تمام مروارید توی گردن یک پسر دیدم .صبر کنید نگید خب بنده خدا...

بنده خدا ،پسر است و ادعا دارد که،چه کسی گفته زیورآلات و لاک و خط چشم فقط برای دخترا هست؟

همین

  • bahar tehrani

دعوام نکنید.بعد از مدتها پیدایش کردم و سر حرف هایم باهاش باز شده.حرف هایی که یک گوشه از کله ام مچاله شده بودند.

میگم، فکر کنم این دوسال کرونا خیلی تغییرم داده است.آنقدر تغییر که وقتی بهم پیام میدهد و برای یک سفر دوست داشتنی باهام خداحافظی می کند ، با چندتا استیکر و قلب و لبخند و بغض که نشان از خوشحالی  و دلتنگی ام باشد. باهاش خداحافظی میکنم  و بهش  میگم: می بینمت.

همین.همین برای منی که قبل ترها بغض گلویم را می گرفت و توی دلم شروع به دعوا با خدا می کردم که پس من چی؟

میگم : خدای، یعنی توی دل و ذهنم امیدی دیگه نیست  تا به دعاها و تصوراتم رنگ واقعیت بدهی؟..یعنی خودم از خود قبلیم با آرزوهام اینقدر فاصله گرفتم؟

  • bahar tehrani

هنوز اینستاگرام به قوت خودش باقی .هنوز پر از آدم های خوب با کپشن های دلی و عکس های بدون فتوشاپ هست و هنوز روز به روز به تعداد شاخ هایش اضافه می شود.شاخ تو هر زمینه و با هر عقیده و ظاهر و باوری که پیج هایشان قفل نیست و کامنت هایشان باز که هرچه دل تنگت می خواهد بنویسی اما حواست باشد که به یکباره برایت شعار سر می دهند که ..

هنوز اینستاگرام به قوت خودش باقی است اما، نگاه مخاطبینش عوض شده است.یا دنبال تبلیغ و ورق زدن صفحات زندگی خصوصی آدم ها هستند یا  نشستن پای صحبت های آدمی که ادعای روآوردن پرونده ها را دارد. تعداد آدم های ساده و خودمانیش کم شده و باید بچسبی به آنها و کپشن ها و استوری های ساده شان

خواستم چندباری توی اینستاگرام حرف های توی کله ام را بنویسم اما..

ولش کن.خدا روشکر که دوباره وبلاگم را پیدا کردم

  • bahar tehrani

 

بعد از ده ماه بی هوا، وسط شلوغی ها و خلوتی های سرم یهو یادم افتاد، ااااا من قدیم ها یک وبلاگی داشتم که هرچند روز توش کلی متن می نوشتم ، اماالان.......شاید باورتون نشه ، اما هرچی فکر میکردم حتی آدرسش هم یادم نمی آمد تا اینکه توی سرچ گوگل پیداش کردم.

سلام وبلاگ جان.

چقدر دلم برای روزنگار و فکر نویسی های ساده و بدون کلی بالا و پایین کردن توی دلت تنگ شده بود. برای اینکه تازه موتور نوشتنم بعد از صحبت های جذاب اون استاد معروف که گند زد به ساده نویسی هایم ، روشن شده بود  خوبی؟ چه خبر؟

خبر سلامتی.خبر این سالهای کرونایی و درگیری های فکری و جیب های نیمه خالی و آرزوها و تصوراتی که هی کم رنگ و پر رنگ می شوند.خبر از حرف هایی که توی سر و گلویم دفنشون کردم و هی گفتم بی خیال. خبر ..میدونی اگر دوباره موتور نوشتنم روشن بشه که کلی خبر و حرف برای گفتن باهات دارم

راستی.سلام.شماها کجایید؟ خوبید؟

  • bahar tehrani

این روزها عجیب هوای تهران گردی هایمان به سرم زده است

  • bahar tehrani

چند وقتیه سوزن کتاب خوانیم گیر کرده روی کتاب هایی با تم کره شمالی.کتاب هایی که تکمیل کننده تصویرهای ذهنیم هستند و هی مهر تایید می زنند روی نوشته های نویسنده قبلی.. کله ام پر می شود از سوال های عجیب و غریب.مثلا یکی اش این است که آقای کیم جونگ اون،چطوری جواب مردم کشورت را می دهی ،وقتی بفهمند چقدر از انسانیت و زندگی واقعی دورشان کردی؟دلت نمی سوزد برای بچه هایی که اگر کمی امکانات حقیقی در اختیارشان بود،الان جز نخبه های جهان بودن و باعث افتخار سرزمینت؟ نمی دانم،شاید حال مردم کره شمالی خوب است و اصلا دلشان هوای پیشرفت نمی کند

  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان