خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

۴۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

خودت بخواه که این انتظار سر برسد

دعای این همه چشم انتظار کافی نیست


فاضل نظری

  • bahar tehrani

فکر میکنم آسمان دختر است..


چون هروقت دلش می گیرد..


گریه می کند...


اگر مرد بود...


موهایش سپید میشد...



امیر کشاورز

  • bahar tehrani

  • bahar tehrani
( آدم ها را از روی ظاهر نمیتوان،قضاوت کرد)

هرجور شده باید با همدیگه به این جمله ایمان بیاوریم.فقط تکرار و تایید کردنش به درد زندگیمان نمی خورد.باید بهش ایمان بیاوریم

طاقه خانه اش نم داده..اما مغز و زبانش از بین رفته است.بایت درست شدن یک طاق با کمی گچ و رنگ با آدمها طوری رفتار میکند و بند 

دهانش را باز که انگار بچه اش را لای در گذاشته اند.به قول قدیمی ها اگر به تور یک زن بی حیا و بدون زیپ دهان افتادی،سرت را بنداز پایین و برو

کمی تا قسمتی یاد بگیریم که زیپ دهانمان را بکشیم
کمی تا قسمتی یادبگیریم که فرهنگ فقط برای پز دادن نیست باید مصرفش کنیم
کمی تا قسمتی یاد بگیریم که همه آدمها مثل تو بی شخصیت نیستند
کمی تا قسمتی یاد بگیریم فلان مانتو و فلان منصب شغلی برای کسی شعور نیاورده است
کمی تا قسمتی یادبگیریم که هر چند وقت یه بار به گذشته نگاه کنیم و یادمان نرود چی بودیم
کمی تا قسمتی یادبگیریم انسان باشیم
  • bahar tehrani

امروز به وقت دوازدهم زانویه تولد اقای موراکامی هست..هنوز قلم این نویسنده چشم بادامی به دلمان نشسته اما به حکم خواندن دوتا از

 کتاب هاش،لازم دانستیم که تولدشان را تبریک بگیم...آقای نویسنده چشم بادامی،تولدتان مبارک

  • bahar tehrani

الیس در سرزمین عجایب  جز اولین کتاب داستان های کودکی ما بچه های دهه شصتی بود.دخترکی که با خوردن

یک شیرینی، کوچیک و بزرگ میشود و باغی که تمام موجوداتش سخن گو هستند

داستان این فیلم کمک کردن الیس برای نجات سرزمین و نجات اقای کلاهدوز از افسردگی و پیدا کردند اعضای

خانواده اش هست...داستانی که پر از تخیل و افکت های هیجان انگیز هست..اما در فیلم هم مثل داستان های

کودکی ماها خیر بر شر پیروز می شود

اگر دنبال یک فیلم بامزه و یادآور خاطرات کودکی هستید حتما سراغ این فیلم بروید



 


  • bahar tehrani

داستان یک موضوع کاملا به روز و اپدیت شده است.عقیده خیلی از پدرهای سرزمین من که نمی دانم بر اساس


تجربه هایشان یا دلایلی هست که هیچ وقت حاضر به بازگویی انها نیستند و شاید اصلا دلیلی ندارند، رقم

میخورد


دختر جوانی که دلش میخواهد در یک دورهمی دوستانه شرکت کند اما با مخالفت پدر روبرو میشود و برای کم


نیاوردن و نشنیدن این حرف از دوستانش که :پدرت به تو اعتماد ندارد، تصمیم میگیرد به یک سفر پنهانی برود


نگاه من:

داستان خیلی جالب و پر از معنا است .روایت یک پدر که در اوج عصبانیت حاضر نیست شخصیت دخترش را


جلوی دوست و پدر دوستش خراب کن.پدری انقدر نگران که تمام مسیر را گریه میکند و بعد از دوباره از دست


دادن دخترش برای بهم نزدن فضای ارام خانواده به مادر دروغ میگوید تا با عث تمام دلشوره های یک مادر از راه


دور نشود.و پا گذاشتن روی غرور مردانه اش و دیدن خواهر بعد از سالها بای ک شرایط سخت زندگی.دلتنگی به


وقت یک خواهر و برادر اما عاجز از بیانش باز به رسم غرور ایرانی ادمها.


داستان روایت کننده یک خانواده ناب ایرانی با تمام سخت گیری ها و مشکلاتش است.روایت گر اینکه واقعا هیچ کجا خانه ادم نمی شود


پیشنهاد میدهم ببینید و دیدگاهتان را به من هم بگویید

 

http://farsiup.com/images/m14jxkpjj7e84xgcz.jpg

  • bahar tehrani
اولین باری که شیفته قلم رضا امیرخانی شدم،وقتی بود که سفرنامه اش به افغانستان را خواندم.یک کتاب پر از سختی ها و مشکلات و جذابیت های 

زندگی در کشور افغانستان.تاحالا اینطوری به کشور افغانستان نگاه نکرده بودم.حاضر نیستم برای زندگی یا یک مدت یک ماهه به عنوان مکانی برای 

زندگی انتخابش کنم.اما بدم نمیاد که یک سفر چند روزه به عنوان دیدن یکی از کشورهای جهان بهش داشته باشم..البته بگم که این همش تقصر قلم 

عالیه رضا امیرخانی هست

  • bahar tehrani
ارنست فان دراکوست،یک پسر بچه بامزه هست که در یک خانواده دوفرهنگی متولد شده.از یک مادر هندی و کاملا سنتی با فرهنگ عجیب و یک پدر
 
هلندی و با یک فرهنگ قانون مدار.این کتاب داستان زندگی واقعی نویسنده هست.کتابی که رسما یک کتاب جامعه شناسی و تفاوت فرهنگ ها است 

اما با بیان طنز و بامزه ای که دایما لبخند بروروی لب های شما هست

در یک قسمتی از کتاب نوشته:

همه چیز از دو چمدان شروع شد.مادرم با دوتا چمدان پر از گوشواره و النگو و دستبدهای مختلف به هلند آمد و اونها را زیر تختخش پنهان کرده بود.یک 

روز به من گفت:دزدها هیچ وقت زیر تخت خواب را نگاه نمی کنند.و پدرم به دنبالش در گوشم زمزمه کرد:چون در هندوستان کسی تخت خواب ندارد
  • bahar tehrani

امروز بین تمام دستفروش های مترو،یک اقایی تبلیغ خودکار نانو میکرد.که اگر اشتباه نوشتی دنبال لاک غلط گیر نگرد..میدانی چکارکن؟.. 

یک فندک روشن کن و بگیر روی نوشته ها ،همش پاک میشود 

الان من برای بچه فامیل یک خودکار نانو+فندک بخرم؟ 

این هیچی،چقدر شعور این آدم می تواند کم باشد که با فندک وسط خانم هایی که بیشتر لباس ها و چادرهایشان جنسش نایلون و 


پلاستیکی هست با فندک روشن ایستاده!.اگر خدایی نکرده در حین حرکت قطار اتفاقی بی افتد چی؟


از همه جالب تر به مسئول ایستگاه میگم،در جوابش بهم میگه شما بهش تذکر دادی؟..آخه مرد با غیرت ایرانی،من با پسره لات وسط قطار 

 بحث کنم اون وقت شما توی اتاقت روی صندلیت لم بده و درآمد هزارتومانی بگیری؟..خسته نشی از این همه خدمت به مردم

  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان