خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

هفته پیش استاد گفت:

خب یک هفته تعطیل هستید و کلی وقت برای فکر کردن،پس یک داستان طنز بنویسید

موقع بیرون امدن از کلاس به الهه گفتم: خب طنز نوشتن هم خیلی سخت نیست.

اما..

این روزها که باید داستان را تمام کنم و تحویل استاد بدهم،می بینم سخت تر از طنز نوشتن هیچ ژانر دیگه ای توی نوشتن نیست.

باید مخاطب را بخندانی اما نه با یک سری فحش ها و تیکه کلام های رایج توی جامعه که هیچ معنا و مفهومی ندارند.باید مخاطب را

بخندانی اما نه با پایین آوردن ارزش و شخصیت بقیه آدمها.باید مخاطب را بخندانی اما نه با لوس بازی و بی هدفی.

سراغ سریال ها و فیلم های طنز میروم.یه لخندی میزنم و به نویسنده ناتوانش یک خسته نباشید میگویم و با خودم میگویم

با چندتا حرف و تیکه رایج و کتک زدنهای بی مفهوم این همه پول بابت ساختنش صرف کردند؟

  • bahar tehrani

همیشه فکر میکردم که بچه های شیرین عسل و خودشیرین فقط مال روزهای مدرسه هستند.این بچه هایی که سر کلاس یک دفعه

مثل فنر می پریدند و میگفتند : اجازه قراره امروز ازمون امتحان بگیرید.و بقیه بچه ها بهش می گفتند آفرین که درسات را خوندی

اما..

این روزها دیدم وفهمیدم که خود شیرینی مربوط به یک دوره و مقطع خاصی نیست.تو همه مراحل زندگی و موقعیت های منافع دار پر از

آدمهای خود شیرین هست.مثلا طرف برای شیرین عسل بازی درآوردند حرفهایی را نقل قول میکنه که به قول یکی تاثیری توی زندگی

شنونده ندارد.

حداقل یک جایی شیرین عسل بازی از خودتان دربیاورید که براتون منفعت داره..پولی..مقامی..کادویی..

  • bahar tehrani

چند روز پیش یکی ازم پرسید: راهپیمایی میروی؟

یک نگاهی بهش انداختم و بدون تردید گفتم: آره

گفت: چرا؟.به نظرم نباید برویم.باید تحریم کنیم.باید به وضعیت الان اعتراض کنیم. باید بشینیم خانه هایمان

بهش یه لبخند زدم و گفتم:

چهل سال پیش،جوانی هایی بودن که عددهای سنشان دقیقا مثل عددهای سن من بود.توی اون شرایط سخت درس خواندن،از عقایدشان

دفاع کردن،یک هدف مشترک داشتند،پای هدفشان ماندن و با شجاعت تو تظاهراتی شرکت کردند که مطمئن نبودن که زنده برمیگردند.

اونا جنگیدند تا الان و توی این روزها حال من و امثال من خوب باشه، بدون ترس و در امنیت درس بخوانیم و آزادانه عقایدمان را بیان کنیم

من میروم چون

فقط به اون جوان ها بگویم راهتان،هدفتان،آرمانتان درست بود و بی غلط ،اگر حال این روزهای کشورمان خوب نیست تقصیر خیلی از آدمها 

هست.از بزرگترین آدمهای این سرزمین تا کوچکترین شهروند این کشور


  • bahar tehrani

خیلی وقت های سعی میکردم که خوش بین باشم و هی با خودم بگویم : نه هنوز همه این شکلی نشده اند

هنوز هم می گویم که همه این شکلی نشده اند،اما امروز با یک قصه از قصه های این جامعه بهم ثابت شد که چقدر راحت تر از آب خوردن

،حرام میخورند.لقمه های حرامی که بزرگتر از شکم هایشان هست.لقمه هایی که با چه باوری میخورند.

ماجرا مال این روزهای دردناک اقتصاد نیست،ماجرا از همان روزهای پادشاهان شروع شد.همین اقای یاور تو سریال بانوی عمارت،نامه 

پادشاه را سوزاند ..چه برسد به آدمه های این عصر و زمانه

یک وزی قبل از پایان جهان هم که شده جواب این لقمه های حرامشان را میدهند،اما چه کنیم ماها انسانیم و کم طاقت

و این روزها دعا میکنم بعضی از این آدمها بدجور و با کلی درد و عذاب چوب کارهایشان را بخورند.طوری که با تمام ان ثروت یک لیوان آب هم

نتوانند بخورند.

  • bahar tehrani

کلا ماجرای جشنواره فجر برام جالب هست.قصه هایش،ادم هایش،فیلم هایش و هرسال حواشی  هایش

امسال که خانم معتمد آریا کلی حرف برای گفتن داشت،کلی شکایت،کلی دلتنگی،اما بنده خدا اینقدر هول شده بود که فکر کنم خودش

هم نفهمید چی گفت

هرسال وقتی از یک بزرگ سینمایی تقدیر میشه،حرفهای پشت میکروفون پر از گله و شکایت هست،ایکاش پشت میکروفون از حال خوب

سالهایی حرف میزدند که با نقش ها و دیالوگ ها و شخصیت های مختلف برای مردم بازی کردند.

از نقدهای منفی و مثبتی که از ادمها دریافت کردند و این یعنی وقت گذاشتن ادمها برای دیدن فیلم ها

و بماند شعر سخت و بدون قافیه ای که با صدای زنی که قرار بود شبیه مردها بخواند.میگم اگر قرار است هنجار شکنی کنید،پس درست 

و قشنگ هنجار شکنی کنید تا حالتان خوب شود

  • bahar tehrani

استاد گفت تکلیف این هفته ،نشنیدن هست.فکر میکردم چقدر نشنیدن سخت هست اما همان دقایق اول دیدیم که چقدر راحت نشنیدن را انتخاب 

کردیم و  باهاش زندگی میکنیم.نشنیدن هایی که قطع ارتباط با دنیای پر از موسیقی که خدا خلق کرده.مثلا

گوشی هایی که همیشه روی حالت سایلنت هستند.

هندزفری هایی که همییشه در حال پخش موسیقی های تکراری و غصه دار هستند.

ادم هایی که موسیقی گوش نمیدهند بلکه با موسیقی به عالم هپروت فکر و خیال هایشان پرتاب می شوند.

پنجره هایی که دو جداره کردیم تا صداها را نشنویم.

قبول بعضی حرفها ارزش شنیدن ندارند و حال دلمان را خوب نمی کنند.اما این حرفها را کی خلق کرد؟.خودمان .نه ادم هایی که از فضا امده اند.

کمی هم دنبال شنیدن برویم.شنیدن هایی که ارزش دارد.

اصلا ببینید خدا دوتا گوش داده و یک دهان ،پس حتما کلی قصه های زیبا برای شنیدن در جهانش خلق کرده است.

به قول استاد چقدر تو دنیای موسیقی هایمان بی سلیقه شده ایم.

لطفا کمی گوش کنید،به صدای دستفروش های گوشه خیابان،به صدای بوق ماشین ها،به صدای راننده های تاکسی که دنبال مسافر میگردند

به صدای رادیو،کم به جای ویس های تلگرامی با هم پشت گوشی های تلفن ها با هم حرف بزنیم.

  • bahar tehrani

امروز با یکی از بچه ها رفته بودم پاساژ کوروش،تقریبا ساعت یک بود

علاوه بر خانم ها و دخترهایی که مثل ما دوتایی اومده بودند 

کلی دختر و پسر باهم دیدیم

به دوستم گفتم:

این اقایون و پسرها یعنی اینقدر بیکار هستن که ساعت یک با دوست دخترشان اومدند بیرون؟..همه دانشجو هستن؟..یعنی از کجا 

پول میارند.؟...همه شغل آزاد دارند؟..


راستش را بگم


هیچ وقت نفهمیدم فاز این اقایونی رو که وسط هفته و ساعت یازده یا حتی دوازده ظهر با خانمشان  سر فرصت میاند پاساژگردی چیه؟


نگید یک روز در هفته هست که باور نمیکنم ،نگید شغلشان ازاده که بازم ادم شاغل این ساعت نمیاد گردش..

  • bahar tehrani

چطوری ماکارونی را با قاشق میخورید؟

گفتم یک سوالی بپرسم که فضا خالی نماند

  • bahar tehrani

اگر قرار بود یک روز ندیدن یا نشنیدن را انتخاب کنید

کدام را انتخاب می کردید؟

نشنیدن         ندیدن   

  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان