خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

و چمرانی که دیگر تکرار نشد

Wednesday, 23 Khordad 1397، 12:46 AM
چند روز پیش مهمان های برنامه ماه عسل چندتایی رزمنده بودند.رزمنده هایی که توی نوجوانی و جوانی کلشون پر از عشق موتور سواری 
بود و پاتوقشون کورس های شبانه توی پیست و پول هایی که جمع میشد برای خرید آخرین مدل موتور.عمو عباس تعریف میکرد، یک روز
توی پیست گیشا یک ماشین مشکی امد و گفت بیا بالا کارت داریم.توی ماشین دکتر چمران نشسته بود و همان لحظه بهم پیشنهاد داد
به عنوان موتور سوار برم جبهه.من که نه همه بچه های پیست رفتیم

برنامه تمام شد...

به مامانم گفتم: این مملکت کلی دکتر چمران میخواد توی هر زمینه ای.این بشر هم چشمای تیز بین داره و هم یک مغز پر از ایده و تیزبینی
نگاهش کن،برای نجات جان زخمی ها و جلوگیری از لو رفتن عملیات،نرفته دنبال چندتا بچه بسیجی که چندماهه باباشون موتور خریده.
رفته دنبال چندتا موتور سوار حرفه ای،چون مرد عمل میخواسته،مرد جنگ.

چقدر این روزها جای دکتر چمران خالیه...چقدر این روزها آقا زاده ها و آدمای نالایق،جایگزین مردهایی شدند که مرد میدان جنگ و عمل کردن هستند.
  • bahar tehrani

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان