دلم میسوزه ولی..

دیشب بهم پیامک زده که چرا وبلاگت اینطوری شده؟

بهش گفتم چون دلم میسوزه.برای جوان هایی که یک هدف دارند ولی گوش شنوا ندارند و قاطی اغتشاشگرا ،خودشون و هدفشون گم شده.  برای جوان هایی که اسیر حرف های احمقانه و رد گم کنی بلاگرها و شبکه های ماهواره ای شدند و تو خیابون اعتراضشون را با آتیش زدن سطل آشغال نشان میدهند.

دلم مسوزه برای جوان هایی که هرچقدر بگوییم و بنویسیم که بچه ها اینا نقشه هست.نقشه ای که هدفش جدایی انداختن بین قومیت های ایرانه و میخواهد کردستان و اهواز را از خاکمون جدا کند.نقشه است چون دستور دادن داخل شهرها را شلوغ کنند تا اونا راحت و بی سر صدا لب مرز نقشه هاشون را عملی کنن و کم کم ایران را هزارتیکه کنند.اونقدر تیکه که گربه عزیزمان اندازه یک کف دست هم نباشد

الان پای واکنش نشون دادن تک تک بازیگرهای ترک یک لایک گنده بزنید و بهش بگید خیلی تو حامی ما هستی چون معلوم نیست در ازاء چه خانه و ویلای و ماشینی اینطوری حامی ایران شدی و از تیکه تیکه شدنش لذت میبری.

 

نمیگم برو

تو اینستاگرام آره قطعا این حرف را میزنم.ولی اینجا نه.

من نمیگم اگر سختته برو.من میگم ببین این حرف ها یک بخشی از عقاید من هست.منی که مخالف صددرصد گشت ارشادم و دعا میکنم برنامش کنسل بشه یا اگر قراره باشه به ماموراش فن بیان و ادب و روانشناسی شخصیت یاد بدهند . من حرف هام رو اینجا میزنم.دوست داشتی بیا و مثل یک رهگذر بخوان و برو،دوست داشتی نخوان،دوست داشتی کامنت بگذار. ولی به هیچ کس توهین نکن.باشه؟

الان؟

بلاگرها همدیگه رو تهدید به عدم فعالیت میکنند و میگویند: تبلیغ نکنید ، میگویند هیچ اشکالی نداره یه هفته درآمد میلیونیت بخوابه.هیچ اشکالی نداره اگر فلان پیج فروش روسری بگوید دیگه روسری نمیفروشم تا همه بی حجاب بشوند.

ایکاش وقتی وضعیت اقتصادی مملکت داغون میشه و قیمت های مایحتاج های اولیه آدم ها نجومی میشه،بلاگرها ماشین ها و خونه هاشون را به رخ نمیکشیدند و یک هفته بی خیال درآمدهای نجومیشون نمیشدند. ایکاش پیج روسری و مانتو فروشی تو اوضاع داغون اقتصاد روی تمام اجناسش تخفیف های چند درصدی میگذاشت..عدم فعالیت شماها هیچ گره ای از این سرزمین را باز نمیکنه.فقط برای یک مدت اینستاگرام خلوت میشه و میشه محل جولان آدم هایی که به اسم مهسا امینی و آزادی حجاب هر حرفی میزنند به جزء راه حل درست.میشه محل سخنرانی و منبر های مسیح علینژادی که توی این نقشه سرگروهه و به جای اینکه به قول اون ضرب المثله ..وقتی که جیک جیک مستون بود به فکر زمستونت بود، بره و به فکر زمستان سردی باشه که قراره تو مهد آزادی از سرما یخ بزنه و دنبال یک تیکه چوب باشه

منم اعتراض دارم

تمام اینستاگرام پر شده ازپست و استوری های اعصاب خورد کن.هرکسی هم از دیدگاه خودش رفته بالای منبر و به گروه مقابل میتازه.اگر هم طرف حرفی نزند یک برچسب جدید به اسم بی غیرتی می خورد

گروه مقابل؟؟؟؟؟  بدم میاد از این اسم و برچسبی که بهم میزنیم،بدمیاد وقتی همدیگه را از روی ظاهر قضاوت می کنیم و بد بودن یک شخص را تعمیم می دهیم به یه عالمه آدم ، بدم می آید وقتی مسئول آرایشگاه بهت زنگ میزنه و میگه ببخشید میشه وقت این هفتتون را کنسل کنید..بدم میاد وقتی که من برای رعایت حجابم ،چادر را انتخاب کردم و باید زیر نگاه احمقانه کسایی له بشوم که ادعا دارند و دم از آزادی می زنند.

من هم مثل شماها از گشت ارشاد و کلاس های توجیحیش بدم میاد، منم بدم میاد از خیلی چیزها.راستش را بگم؟! من از نگاه احمقانه و متلک های بعضی های خیلییییی بدم میاد.پس اگر تو حق اعتراض داری،منم حق اعتراض دارم از بعضی ها..از آدم های اونور آبی که بیرون گود و به اصلاح خودشون تو مهد آزادی نشستن و میگن لنگش کن

یه کم فیلم بینی

اسمش را گذاشتند مجبوریم.  حالا یا خانم دکتر با اون قسم های پزشکیش مجبوره بی دلیل و بدون اجازه و مثلا از سر دلسوزی این بلا را سر دختر مردم دربیاره.یا گلبهاری  که برای درآوردن خرج زندگیش باید بچه به دنیا بیاره و بفروشه. بچه هایی که بابا و ماماناشون مال خودشون نیستند و در آینده  بایدمنتظرباشیم که  محیط بزرگترین تاثیر تربیتی را روشون بگذاره و هیچ امیدی به او وراثته نداریم. 

 روایتگر سه طبقه متفاوت اجتماعی زنانه با دغدغه ها و مشکلات خاص خودشان هست و روایتگر یک معضل وحشتناک و ترسناک اجتماعی که توی جامعه مثل قارچ سبز شده . معضلی که پزشک دلسوز با فکر شخصیش براش راه حل پیدا میکنه و  وکیل قانون مدار و مدافع حقوق زنان با ماده و تبصره ..کیا ببینن؟؟؟؟؟ سخت ترین سوال ،نمیدانم.

اگر طبق تکنولوژی و فهم زیادی و اشتباه نسل الان بپرسید که میگم این فیلم رده سنی خاصی نداره.اما اگر طبق اون باورها و شیوه تربیتی قدیم میپرسید،میگم دخترای دبیرستانی به بالا

تو چرا ناله میکنی؟

یکی دیگه توی اون گرمای وحشتناک با پای تاول زدش چند روزه داره پیاده روی میکنه و  از تشنگی و خستگی و شلوغ جمعیت شکایت نمی کند..اون وقت تو نشستی زیر باد کولر خونت و توی تمام پیج ها وشبکه های مجازی پست و کامنت میگذاری که چیه این پیاده روی اربعین تو این گرما و کم آب. خسته نباشی قهرمان.قطعا به هدفت میرسی.

راستی، بدون شک تاحالا هزاربار عاشق شدی.پس می فهمی وقتی برای دیدن کسی که دوستش داری ساعت ها تو ترافیک و گرما و سرما می مونی ،ولی دلت گرمه به دیدنش، یعنی چی؟...پس از بالای منبرت بیا پایین و هیچی نگووو.هیچی .

 

ما خسته شده ایم شما؟!

ما که از دست این جنگ های داخلی و انگشت های اشاره ای که سمت محجبه های واقعی برده اند،   خستهههه شده ایم.

از دست آدم های خود فروخته اون طرف آبی که هر روز برایمان بالای منبر می روند،  خستهههههه شده ایم

از دست قانون هایی که یک شبه وضع می کنید و یک ساعته عزلش می کنید، خستههههه شده ایم

از دست ناامنی کوچه و پس کوچه های شهرمان ،  خستههههه شده ایم

از ........

خیلی چیزها خسته شده ایم

شماااا؟

خسته نشده اید که اگر شده بودید........................

آدرس اشتباهی

خودتو که پیدا کنی،خیلیا رو گم میکنی. به نظر من که گمشون نمی کنیم .یک جوری بهشون آدرس اشتباه می دهیم که برای پیدا کردنمون باید به هزارتا ویز و بلد و نشان متوسل بشوند تا شاید پیدامون کنن. بیا دم گوشت یه چیزی بگم : من که میگم این شروع یه مسیر جدید و قشنگه ،چون باهامون هم ساز نیستند.راستی دلت شور نزنه.خودشون می فهمن حتی اگر به روی خودشون نیارند

دستمال گردگیری

اینقدر نبودم و ننوشتم که نوشته هایم ،خواننده ای ندارد.میگم پس بریم یه دست به در و دیوار وبلاگ بکشیم.مثلا یه قالب قشنگ اگر پیدا کردیم.

البته این قالب های خود بلاگ را اصلا دوست ندارم.کجا قالب رایگان دارند؟

مثلا بعضی ها را جا به جا کنی

یک وقت هایی با خودم می شینم و میگم:

ایکاش فلانی با اون ویژگی هایی که دیدم رفیق فابریک و صمیمیم بود.اینطوری از دست حرف های چرت و پرتش  دور بودم و  قطعا تو پیشرفت و ایده پردازی هام  کلی حمایتم میکرد و .و اینقدر حواسش به عقب افتادن از نداشتن دوست پسر نبود