ایده های یک معلمه...
آدمهای با تقوا اصلا دنبال تکبر نیستند (خطبه متقین)
تو کتاب ها و روایت های مختلف بارها خواندیم که پیامبران و امامان و عرفا وقتی وارد مجلسی میشدند ،دنبال بالاترین و مجلل ترین جا
نمیگشتن و هرجایی که خالی بود و مناسب برای نشستن،همان جا مینشستند.برعکس پادشاهان که از سر کوچه توی بوق و شیپور
میکردند: که بزنید کنااااااااااااار ،شاه داره میاد با لشکرش و شاهزاده هاش...استغفرالله
یاد روز اول مدرسه افتاد، بعد از تمام اون قصه های کلاس بندی،معلم با صدای رسا میگفت: آهای اهالی کلاس خبر دارم خبر.
اگر امروز هر جایی نشستی باید تا آخر سال همون جا بشینی.یک وقتایی هم ناظم با اخمای توی همش که خبر از جذبش میداد،وارد
میشد و سر هر ماه جاها رو عوض میکرد.و این یعنی عدم انتخاب و حس استقلال..یعنی یاد بگیرید که هرکس جایتان نشست بهش زل
بزنید و بگید: جا خواستیم اما جانشین نه
خلاصه
میگم ایکاش بهمون یاد میدادن که وقتی وارد کلاس میشیم و هرجا خالی بود بنشینیم.ایکاش حس مالکیت نداشتیم و هربار کنار یک
همکلاسی مینشستیم و این دلیلی میشد برای کلی ارتباط. و کم کم یاد میگرفتیم که اگر وارد هر مجلسی که میشیم دنبال بهترین جا نگردیم
حیف که تو همون مدت کوتاه معلم بودنم اینقدر شخصیتم را له کردن که از این کار استعفا دادم ،وگرنه الان یه نسل با تربیت تر از این نسل جدید وارد عرصه اجتماعی کرده بودم
- 97/04/17