خواهی نشوی رسوا
Tuesday, 27 Farvardin 1398، 06:11 PM
میگفت:
مردم شهر دیوانه شده بودند و لخت توی کوچه و پس کوچه ها راه می رفتند،تا چشمش به اهالی شهر افتاد تعجب کرد و خشکش زد
مردم تا دیدنش شروع کردند به چرخیدن دورش و بلند بلند دیوانه گفتن بهش.ترسید و زودی لخت شد.دیگه کسی بهش دیوانه نگفت.
گفتند:
خواهی نشوی رسوا
همرنگ جماعت شو
اما شهید رجائی گفت:
خواهی نشوی رسوا
همرنگ حقیقت شو
و این روزها عجیب حقیقت را گم کردیم،اگر هم گمش نکردیم انگار کمی میترسیم برای همرنگ شدن باهاش.
یا باید پای عقاید و باورهایمان بمانیم و یا باید همرنگ جماعت بشویم که این همرنگ شدن عجیب سخت و ترسناک است
- 98/01/27