خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

دوربین هایی که خاک خوردند

Friday, 4 Khordad 1397، 02:29 AM

تو کتاب ،لذتی که حرفش بود،پیمان هوشمند زاده نوشته: توی عکس ها به ببیننده ای لبخند میزنیم که در زمان آینده داره به چهره های ما 

نگاه میکند.یا یک جای دیگه کتاب میگه :عکس ها پر از قصه هستند.

لا به لای وسایل قدیمی دنبال اولین دوربین عکاسی میگردم که راهش به خانه ما باز شد.از شدت خاکی که که روش نشسته،نمیتونم 

رنگش را تشخیص بدهم.با دستمال خاک هایش را کنار میزنم.یکهو تمام خاطرات به مغزم هجوم می آورند..نگاتیوهای سی و شش تایی 

که برای ثبت لحظات توی دلش کلی دلشوره میگرفتی که خدا کند خوب بیافتم.آخه اون وقت ها گزینه دیلیت و دوباره عکس بندازی وجود 

نداشت.و این آغاز یک ماجرا بود.مرحله بعدی کلی قربون و صدقه رفتن آقای داداش بود که برو عکاسی علی آقا تا عکس ها را ظاهر کند.

و دل نگرانی یک هفته و کلی خیال بافی که توی عکس چطوری افتادیم.

عکس ها که به دستمان میرسید یک پروژه خندیدن و جیغ کشیدن داشتیم که وااای نگاه کن ،چرا چشمام بسته افتاده؟..چرا روسریم کجه؟


. اما...

عکس هایمان هم پیشرفت کردند.اگر دوستش نداری خیلی راحت دیلیت میشه و دوباره..دلت بابت تعداد عکس هایت شور نمیزند که 

نکند نگاتیو پرشود و کلی عکس ننداخته..و از همه شاید تلخ تر که عکس هایمان دیگر قصه ای ندارند..برای گرفتن عکس های دسته 

جمعیمان نیازمند یک عکاس نیستیم..


.







  • bahar tehrani

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان