دوری های کرونایی
یک ضرب المثل هست که میگه: محدودیت شکوفایی میاره..نمی دانم چی چی اختراع میاره..
خلاصه هرچی میگه، این مدت قرنطینه و توی خانه ماندن هم هزارتا ماجرا و قصه و فکر برای من آورده.نمونش همین دیروز ، مامان داشت تلفنی با زن دایی اش صحبت می کرد و تبریک عید و ای خدا لعنت کنه این کرونا را که قرنطینه مان کرده و چرا یک سری آدم حرف گوش نکن داریم و غیره که یهو زن دایی مامانم گفت:
چند وقت پیش توی حرف هایمان می گفتیم چقدر دلمان برای قدیم ها تنگ شده،اما این روزها دلمان برای چند ماه پیش تنگ شده.برای دورهمی های ساده مان که
یهو یاد بچه ها و جوان هایی افتادم که با ربط و بی ربط خیلی وقته دور خانواده و پدر و مادر و قوم و خویش یک خط قرمز کشیده اند،خط قرمزی که سالهاست بیرونش ایستادند و هیچ سری به خانواده و قوم و خویش نمی زنند.به خاطر اشتباه یا کارشان یادشان نیافتادم، به این خاطر یادشان افتادم که تمام این سال ها بدون رفت و آمد خانوادگی و حضور تو دورهمی های ساده فامیلی ،حوصلشون سر نرفته؟..از تنهایی و نبودن توی جمع خسته نشدند؟..هیچ وقت دلشان نخواسته برگردند؟
این روزهایی که به پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بیشتر از ما جوان ها برایشان سخت می گذرد،مخصوصا اونایی که تنها هم هستند و شریک زندگیشان نیست.
دعا می کنم هیچ بچه ای دور خانواده و پدر و مارد و قوم و خویشش را خط قرمز نکشد و هیچ پدر و مادری هم دور بچه هایش یک خط قرمز نکشد..
- 99/01/05