ما بچه های هیئتی تا آخرش هستیم.
هنوز محرم شروع نشده بود که علمای روشنفکر و دانای این سرزمین رفتند بالای منابر و ایراد خطابه کردند که:
آقا به جای غذا پاشید برید به فقرا کمک کنید
میگم آقا پول چند میلیونی به این مداحا ندهید ،بدهید به فقرا
تازه اصلا مجلس عزا نگیرید اینقدر مردم گریه کنند
آخرش هم که اون اقاهه که شبیه دفتر نقاشی ،سارا دوساله از کابل هست،هم زیادی سخنرانی کردند
خلاصه:
این قصه هرسال محرم هست و قصه آدم های روشنفکری که از سر احمق بازی حرف میزنند.میگم:
میشه به جای پولهای آنچنانی که میدهید و با هواپیما میرید بلاد خارجه و پول میدهید به آقا و خانم خواننده ،پولش را بدید فقرا
میگم میشه وقتی یه جا نذری میدهند دویست نفر از اقوام را راهی صف نکنید؟ آخه شما میگید پولش را بدهیم به فقرا..دیروز داشتم میرفتم سمت چیذر ،از جلوی پارک قیطریه
رد شدیم.یه رستورانه بود به اسم رستوران اصیل ،باور کنید حدود دو هزارنفر آدم با آخرین آرایش روز عاشورا توی صف واستاده بودن
فکر کنم بعضی هاشون همانایی بودند که دلشون برای فقرا می تپید..به قول خیلی از آدمها،یادتون نره همین فقرا هستند که حتی شده
یه لیوان آب میدهند دست مردم به نیت نذری روز عاشورا
ایکاش این روشنفکران جاهل خفه میشدند و میفهمیدن که جنس غم حسین فرق دارد.میفهمیدن این دوماه مشکی پوشیدن و کل شهر
مشکی بودند،یعنی نهایت حس آرامش،این مشکی به آدم آرامش میده
القصه،این آدما رو باید ولشون کرد.بعضی هاشون جوگیر شدن،بعضی هاشون الکی اشاعه اطلاعات غلط میکنند،اما بعضی هاشون
به قصد وارد ماجرا میشوند.
- 97/06/30