هجوم کلمات
این روزها یک کتاب کوتاهی را خواندم که عمق و بار معناییش خیلی بلند و سنگین بود.یک کتاب که فقط درباره کلمات حرف میزد.همان
کلماتی که یک کتاب،یک فیلم و یا حتی نوشته های همین وبلاگ را تشکیل میدهند.
میگفت این روزها دنیا،دنیای کلمات هست.کلماتی که از همه جای دنیا برای همدیگه ارسال میشوند و پر از معانی و مفاهیم متفاوت
هستند.مفاهیمی که هرکدامشان مال یک فرهنگ و بار و علایق متفاوت هست و اتفاقا هم برای مخاطبین متفاوت ارسال می شوند.
پشت هر کلمه یک دنیا مفاهیم وجود داره.مفاهیمی که از طریق کتاب و یا حتی شنیدن دیالوگ های یک فیلم یا سریال منتقل میشود.
گاهی وقت ها فکر میکنیم این انتقال باید از طریق جملات فلسفی و سنگین منتقل بشه اما این روزها مفاهیم باساده ترین کلمات توی
وجودمان مینشینند.کلماتی که جذابیت دارند و هدفشان هم ایجاد جذابیت هست،جذابیتی که خیلی وقت ها برای رسیدن به اون حد
ارزش ها و باورها و علایقمان را زیر پا میگذاریم.
القصه خیلی کتابی حرف زدم
نون و القلم و ما یسطرون
خدا توی نوشته هاش به قلم و کلماتی که باهاش می نویسیم قسم میخورد.
بعضی کلمات حال دل آدمها را خوب میکند و این یعنی کلماتی که به اصل و ریشه آدمها می رسند.این روزها باید دنبال این کلمات
بگردیم.نه کلمات پر از استرس و حال دل بد کن
- 98/01/26