هم گناهی
به قول یکی از بچه ها اگر تا دوساعت بعد از انتشار قسمت جدید یک سریال دیدیش که هیچی وگرنه به سرعت برق و باد بقیه دوستان تمام صحنه ها و دیالوگ ها و اتفاقات فیلم را می ریزند توی استوری هایشان. مثل سریال هم گناه.
بعد از سریال مانکن نشستم پای دومین سریال خانگی،هم گناه.
به نظرم فیلم خوب و پخته ای بود.یک موضوع با کلی زیر موضوع که کاملا به هم ربط داشتند.پر از بازیگرهایی که درست جای خودشان قرار گرفته بودند،بدون دیالوگ اضافی و بی ربطی سکانس ها و کش دادن قصه. و جایزه بهترین دیالوگ هم تعلق می گیرد به سکانسی که فریده به فریبرز و فرید گفت: هممون مقصریم و هممون هم گناهیم.
بخش هایی از فیلم شاید پر بود از تخیل یک نویسنده اما مطلب اصلی واقعی بود،مطلبی که می گفت همیشه قرار نیست بچه ها و جوان ها اشتباه کنند که بعضی وقت ها بزرگترها بدترین اشتباه را می کنند.اشتباهی که آینده و تفکر یک آدم را بدجور بهم می ریزد.قصه سیما،قصه خیلی از بچه های این سرزمین هست که مخالف جنسیتشان رفتار می کنند،مخالفتی که با قانون و شرع ساز مخالف نمی زند اما با افکار یک پدر بدجور ساز مخالف می زند.قصه عشق آرمان که نمی گویم پر از خطاست اما پر از خوبی هم نیست و این عشق راه رفتن روی لبه تیغ شمشیره.قصه نیکی که دلش فقط یک خانواده می خواست بدون حس انتقام..قصه فرید..
هم گناه پر از قصه هایی بود که پر بود از هم گناهی آدم ها با هم
- 99/05/28