خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

یک فرمانده

Friday, 15 Dey 1396، 10:36 PM

چندسال پیش ،.وقتی خیلی یک دفعه ای با مامان و بابا رفتیم بهشت زهرا،دلم هوای شهدا را کرد و

سر مزارشان رفتیم..از قبر نمادین شهید همت عکس انداختم و برای یه دوست به اسم فاطمه

فرستادم.تا عکس را نگاه کرد بهم گفت: از کجا می دانستی که حاج همت ، فرمانده زندگی من

هست..با تعجب گفتم فرمانده؟ خندید و گفت، اره هرکسی باید توی زندگیش یک فرمانده داشته

باشه.یک فرمانده ای که وقتی به انتهای پوچی رسیدی بهش نگاه کنی و باور کنی که کنارت هست

چند وقت بعدش هم کوثر بهم گفت که شهید زین الدین ، فرمانده زندگی اون هست

حالا من این وسط احساس پوچی بهم دست داده و بین تمام ادمایی که برام مقدس هستند دارم دنبال 

یک فرمانده می گردم.حاج احمد متوسلیان..شهید بابایی..شهید چمران..

اما باور دارم که اونا باید ما را به عنوان سرباز قبول کنند اون وقت بدون هیچ تصوری فرماندت را پیدا میکنی

 

فرمانده تو ، توی زندگیت کیه؟

  • bahar tehrani

نظرات (۱)

  • علی ابن الرضا
  • سلام

    خدا قوت

    مطالبتون رو خوندم اندیشیدنی بودن...

    عالی

    ولی از کجا باید بفهمیم فرمانده ما رو به اسم سرباز قبول کرده یا نه؟

    پاسخ:
    متشکر که برای مطالبم وقت گذاشتید
    احساس میکنم وقتی به عنوان یک سرباز انتخاب بشویم..کم کم اثراتش روی توی زندگیمون..رفتارمون..کارهامون میبنیم و این یعنی که مهر تایید فرمانده رو دریافت کردیم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    روزمرگی هایم
    دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

    @radiochanel کانالم

    نویسندگان