یک پدربزرگ آپدیت شده
Monday, 20 Aban 1398، 09:43 PM
تو یک کتابی خواندم که نوشته بود:پیرمرد می گفتبا گذشت سالها می بینی که پیر شده امو امیدوارم داناتر هم شده باشم.
قدیم ترها وقتی توی خیابان و یا پارک ها راه می رفتی دست بیشتر پیرمردها مجله و روزنامه می دیدی،وقتی هم خانهپدربزرگ ها و مادربزرگ ها می رفتی کنج یکی از اتاق ها یک کتابخانه با کتاب های مورعلاقه شان بود،شنیدن اخبار و رادیو و دیدن مستندها هم از سرگرمی های جالب اونا بود.خب معلومه چنین پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی با کلی تجربه و آگاهی پیر میشوند.و این روزها بیشترین اطلاعات ما شده در حد خبرها و تیترها و نوشته های مجازی.تازه با ادعای حمایت از محیط زیست همسراغ کتاب های پی دی اف و یا صوتی رفتیم،ما چه مادربزرگ ها و پدربزرگ هایی می خواهیم بشویم
- 98/08/20