خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

خیلی وقت های سعی میکردم که خوش بین باشم و هی با خودم بگویم : نه هنوز همه این شکلی نشده اند

هنوز هم می گویم که همه این شکلی نشده اند،اما امروز با یک قصه از قصه های این جامعه بهم ثابت شد که چقدر راحت تر از آب خوردن

،حرام میخورند.لقمه های حرامی که بزرگتر از شکم هایشان هست.لقمه هایی که با چه باوری میخورند.

ماجرا مال این روزهای دردناک اقتصاد نیست،ماجرا از همان روزهای پادشاهان شروع شد.همین اقای یاور تو سریال بانوی عمارت،نامه 

پادشاه را سوزاند ..چه برسد به آدمه های این عصر و زمانه

یک وزی قبل از پایان جهان هم که شده جواب این لقمه های حرامشان را میدهند،اما چه کنیم ماها انسانیم و کم طاقت

و این روزها دعا میکنم بعضی از این آدمها بدجور و با کلی درد و عذاب چوب کارهایشان را بخورند.طوری که با تمام ان ثروت یک لیوان آب هم

نتوانند بخورند.

  • bahar tehrani

کلا ماجرای جشنواره فجر برام جالب هست.قصه هایش،ادم هایش،فیلم هایش و هرسال حواشی  هایش

امسال که خانم معتمد آریا کلی حرف برای گفتن داشت،کلی شکایت،کلی دلتنگی،اما بنده خدا اینقدر هول شده بود که فکر کنم خودش

هم نفهمید چی گفت

هرسال وقتی از یک بزرگ سینمایی تقدیر میشه،حرفهای پشت میکروفون پر از گله و شکایت هست،ایکاش پشت میکروفون از حال خوب

سالهایی حرف میزدند که با نقش ها و دیالوگ ها و شخصیت های مختلف برای مردم بازی کردند.

از نقدهای منفی و مثبتی که از ادمها دریافت کردند و این یعنی وقت گذاشتن ادمها برای دیدن فیلم ها

و بماند شعر سخت و بدون قافیه ای که با صدای زنی که قرار بود شبیه مردها بخواند.میگم اگر قرار است هنجار شکنی کنید،پس درست 

و قشنگ هنجار شکنی کنید تا حالتان خوب شود

  • bahar tehrani

استاد گفت تکلیف این هفته ،نشنیدن هست.فکر میکردم چقدر نشنیدن سخت هست اما همان دقایق اول دیدیم که چقدر راحت نشنیدن را انتخاب 

کردیم و  باهاش زندگی میکنیم.نشنیدن هایی که قطع ارتباط با دنیای پر از موسیقی که خدا خلق کرده.مثلا

گوشی هایی که همیشه روی حالت سایلنت هستند.

هندزفری هایی که همییشه در حال پخش موسیقی های تکراری و غصه دار هستند.

ادم هایی که موسیقی گوش نمیدهند بلکه با موسیقی به عالم هپروت فکر و خیال هایشان پرتاب می شوند.

پنجره هایی که دو جداره کردیم تا صداها را نشنویم.

قبول بعضی حرفها ارزش شنیدن ندارند و حال دلمان را خوب نمی کنند.اما این حرفها را کی خلق کرد؟.خودمان .نه ادم هایی که از فضا امده اند.

کمی هم دنبال شنیدن برویم.شنیدن هایی که ارزش دارد.

اصلا ببینید خدا دوتا گوش داده و یک دهان ،پس حتما کلی قصه های زیبا برای شنیدن در جهانش خلق کرده است.

به قول استاد چقدر تو دنیای موسیقی هایمان بی سلیقه شده ایم.

لطفا کمی گوش کنید،به صدای دستفروش های گوشه خیابان،به صدای بوق ماشین ها،به صدای راننده های تاکسی که دنبال مسافر میگردند

به صدای رادیو،کم به جای ویس های تلگرامی با هم پشت گوشی های تلفن ها با هم حرف بزنیم.

  • bahar tehrani

امروز با یکی از بچه ها رفته بودم پاساژ کوروش،تقریبا ساعت یک بود

علاوه بر خانم ها و دخترهایی که مثل ما دوتایی اومده بودند 

کلی دختر و پسر باهم دیدیم

به دوستم گفتم:

این اقایون و پسرها یعنی اینقدر بیکار هستن که ساعت یک با دوست دخترشان اومدند بیرون؟..همه دانشجو هستن؟..یعنی از کجا 

پول میارند.؟...همه شغل آزاد دارند؟..


راستش را بگم


هیچ وقت نفهمیدم فاز این اقایونی رو که وسط هفته و ساعت یازده یا حتی دوازده ظهر با خانمشان  سر فرصت میاند پاساژگردی چیه؟


نگید یک روز در هفته هست که باور نمیکنم ،نگید شغلشان ازاده که بازم ادم شاغل این ساعت نمیاد گردش..

  • bahar tehrani

چطوری ماکارونی را با قاشق میخورید؟

گفتم یک سوالی بپرسم که فضا خالی نماند

  • bahar tehrani

اگر قرار بود یک روز ندیدن یا نشنیدن را انتخاب کنید

کدام را انتخاب می کردید؟

نشنیدن         ندیدن   

  • bahar tehrani

چند روزی هست که توی دنیای های مختلف مجازی از فیس بوک تا اینستا یک چالش جدید و شجاعانه راه افتاده.توی این چالش آدمها

باید عکسی از خودشان که مربوط به ده سال قبل است را بگذارند.

بعضی عکس ها واقعا تماشایی هستند.مخصوصا اون دسته از دختر و پسرهایی که طی این ده سال کلی جراحی زیبایی انجام دادند

و به قول معروف کوبوندن و از نو یکی دیگه ساختند.

خیلی دلم میخواهد پای یکی از این چالش ها برای یکی از این آدمهای پر از شجاعت بنویسم:

حالت با انجام این همه جراحی زیبایی الان خوب است؟..دیده شدی؟..از بقیه آدمها کم نیاوردی؟..دلت برای قیافه واقعیت تنگ نشده؟

  • bahar tehrani

امروز آسمان تهران توی پنج دقیقه به خودش کلی تغییرات ناگهانی دید.هجوم برهای تیره که آسمان ساعت چهار بعد از ظهر را 

به آسمان ساعت نه شب تبدیل کرد. بادی که با تمام قدرت شروع به وزیدن کرد و بارش ناگهانی کلی تگرگ و برف 

فقط ده دقیقه طول کشید که تمام سطح خیابان ها و درخت ها پر از دانه های سفید برف شد و حال دل آدمها خوب...

و این ها  فقط یک نشانه خیلی کوچیک از قدرت خدا بود،خدایی که گفت از روز قیامتی که زمین و آسمان را بهم میزنم.

  • bahar tehrani

تو چشمای شاگردش نگاه کرد و گفت: چقدر درگیری.با همه چیز،با افکار پوچ،با خودت، با زندگیت


شاگر با تعجب گفت : نه استاد کجا درگیری ذهنی دارم؟


استاد گفت: چند روز پیش ،نه دیروز داشتی به چی فکر میکردی؟


شاگرد سرش را انداخت پایین و گفت:


داشتم با خودم میگفتم اگر فلان شخص یک روزی بهم این حرف را بزند،من هم در جوابش این حرف ها را میزنم


استاد بهش خندید و گفت: چقدر با خودت درباره حرف هایی که قراره به اون آدمه بزنه،حرف زدی؟


شاگرد گفت: شاید یک ساعت


یک سری برای شاگردش تکان داد و گفت: یک ساعت خودت و افکارت را درگیر اتفاقی کردی که اولش گفتی اگر؟.خب انسان فهمیده


بگذار اون شخص حرف بزند بعد جوابش را بده..شاید این اگر هیچ وقت رخ ندهد. میبینی چقدر از ساعت های زندگیت را درگیر اگرهایی 


کردی که حالت را حسابی خراب کرده.من نمیگم دست از تصور و تخیل بردار ،من بهت میگم از هر تصور و اگر و شایدی که پر از حس


منفی و بد هست بردار و یاد بگیر ما قراره از زندگی لذت ببریم

  • bahar tehrani
مشق هفته پیش:

استاد گفت طی این هفته باید کلی خلاقیت انجا بدهید.     

                                                      خلاقیت یعنی یک جور دیگه اش چه شکلیه؟

مثلا اگر هر روز بندای کفشت را میبندی،امروز کلا بندهای کفش را دربیار و بدون بند بپوشش.

دوتا از بچه ها امتیاز بهترین خلاقیت را گرفته بودند.

یک روز بدون پول زندگی کردن.داستان از این قرار بود که آلا و زهرا بدون حتی یک سکه از خانه میزنن بیرون و تصمیم میگیرند با وسایلی 

که همراهشان هست کسب درآمد کنند.زهرا هرچی کلوچه توی خونه داشته با خودش آورده و توی مترو فروخته.بماند که سر فروختن

و حرف زدن توی مترو چقدر ماجراهای بامزه داشتند.

القصه

امروز فهمیدم یک وقت هایی برای ایجاد یک خلاقیت و حس خوب توی زندگیمان باید کارهایی را امتحان بکنیم که تا حالا انجام ندادیم.

شما چه خلاقیتی دارید؟
  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان