1. چند وقتیه باز اون بخشی از شخصیتم فوران کرده که هی دلم میخواهد یه سری از آدم ها را توی اینستا آنفالو و حتی بلاک کنم.اتفاقا چند روز پیش به یکی از دوستای مشترک پیام دادم که: استوری های فلانی خیلی زیاد و پشت سر هم و خالی از حس شادابیه،انگار با حرف های خدا و آیه هایش می خواد از بقیه انتقام بگیره.اونم گفت آره.البته شاید داریم دوتامون اشتباه می کنیم ولی خب بدم نمیاد یه سری ها را آنفالو کنم.
2_ طرف رفته آمار گرفته و اطلاعاتش را منتشر هم کرده.که چی؟ که هیچی بیشتر مردم این روزها روزه نمی گیرند.خب شما که رفتی آمار گرفتی و دیدی داده هایت اصلا حس خوبی را به مخاطب منتقل نمی کند،می خواستی منتشر نکنی.مثل خیلی از خبرهایی که موضوعش ریختن پته فلان شخص هست و تو نطفه خفه اش می کنند.مه جون سیبیلای عموت این هم آماره رفتی گرفتی؟ قدیم ترها می گفتند اگر دیدی یه کسی یه کار بدی را انجام داد تو سکوت کن و حرمت اون گناه را نریز.هیچی دیگه یه سری ها که برای ماه رمضان بیچاره شاخ و شانه می کشیدند ،با دیدن این آمار هم دیگه رفتن بالا منبر.یه چیزی اش بیشتر درد داره،وقتی می بینی تو خانواده های معتقد راحت روزه نمی گیرند.
3_ توی خانوادشون کلا دوتا دکتر بیشتر ندارند ام خب همان دوتا دکتر با درس خواندن و تلاش خودشان رسیدن به اوج.بهش زنگ زدم که: فلانی من رفتم پیش این دکتر و یه سری بهم قرص داده ،گفتم قبل از مصرفش با دکتر شما هم مشورت کنم.حالا هر دوتا دکتر توی یه رشته تحصیلی هستند.برگشته به من میگه مگه اینجا دهاته رفتی پیش این دکتره؟..هیچی دیگه به احترام بزرگتری بهش هیچی نگفتم وگرنه می خواستم بگم: چون پیش فامیل شما نیومدم اینجا شد دهات؟اصلا ما تو دهات زندگی میکنیم،آخه استاد این دوتا یه رشته تجربی درس خواندن.هیچی نشد به اون بگم اما اینجا که می توانم بگم.
- ۰ نظر
- 31 Ordibehesht 99 ، 00:56