از اولش که نه،وقتی دیدم خیلی از انتشاراتی ها نیستند، خیلی از نویسنده های موردعلاقه ام هیچ کتاب جدیدی چاپ نکردند،تو دنیای مجازی از خوبی هایش نمی نویسند و آدم هایی که میشناختم و میدانستم پایه ثابت نمایشگاه رفتن هستند و حتی آنها هم نرفتند،قیمت های سر به فلک کشیده کاغذ و چاپ و کتاب،چندتایی کتاب نخوانده خودم و یک کوه کتاب امانت گرفته که بعضی هایشان باب میلم نیستندو...دو دلم کردند بین رفتن به نمایشگاه کتاب و نرفتند.حتی یک بار به سختی با بچه ها قرار را هماهنگ کردیم اما نشد.هم کار آنها جور نشد و هم قصه سوختن دست و صورت بابام،حوصله را ازم گرفت.آره، به قول یکی کتاب ها که فرار نمیکنند اما وقتی یک مکانی هست که همه کتاب ها و انتشاراتی ها دور هم جمع میشوند،فضای باحال و بامزه ای داره و از گشتن توش لذت میبری.مثل یک جشنواره پر از بستنی یا جشنواره جوراب ها..
خلاصه به قول خودم از بس توش شک داشتم و یه تعریف ریزی از خودم کردم که آره من هرسال چندبار نمایشگاه می روم،قسمت نشد امسال بروم.
- ۰ نظر
- 02 Khordad 02 ، 21:16