خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

۵۶۶ مطلب با موضوع «بهار نویس» ثبت شده است

از وقتی دنیای نوشتن افکارمان اینستاگرام شد...خیلی هامون به جای نوشتن حرف های پر از ارامش و گاهی حرف های تکان دهنده ،دنبال عکس های پر از رنگ و زیبایی بودیم

یادمان رفت کنار تمام عکس های پر زرق و برق مان،جمله ایم بنویسیم برای آرامش حال همدیگر

بنویسیم از حال ابری دلمان و بگوییم ظاهر بین های قهاری شده ایم

بنویسیم همه کفش دارند..همه کافی شاپ هم میروند..همه با دوستانشان هم خاطرات ناب ثبت میکنن..

اما چطوری  به این لحظات  نگاه کردن و شکر حق را گفتن،مهم تر است

بنویسیم که اگر گذرمان به این صفحه افتااد،یادمان نرود که اینجا آلبوم خانوادگیمان نیست

  • bahar tehrani

خیلی وقت ها روزهایی توی زندگی همه ما انسان ها هست که به بن بست پوچی می رسیم. به

جایی که فقط خودمان هستیم و خودمان.چهارزانو وسطش می نشینیم و ،نگاهش می کنیم.یک وقت

هایی این نگاه کردن،ساعت ها و روزها طول میکشد.بلند شدنمان هم دوحالت بیشتر ندارد: یا خسته

شدیم و هیچی به فکرمان نرسیده..یا به قول پدربزرگ یک یا علی گفتیم و دست روی زانو بلند شدیم

بن بست پوچی هر ادمی متفاوت هست.یکی میگه اخر این همه دویدن و کار کردن چی؟..پس خودم و

ارزوهام کجا هستند؟..یکی میگه این ادم همان ادمی نیست که من تصورش را کرده بودم؟..یکی با

ارزوهایش درگیره؟..یکی با ادمایی که توی زندگیش راهشون داده....خلاصه اینکه فکر و خیال متفاوت هست

همیشه بهم میگفتند انتهای بن بست پوچی،یک کسی نشسته که منتظره خودت را کنار بزنی و بااون

حرف بزنی.خدایی که اگر تمام این سختی ها را تحمل کردی و باهاشون جنگیدی فقط به خاطر همان

ایمانت به اون بود

یک دوست میگفت باید بری کنج یک جای ارام بشینی و باز ارزوهات را مرور کنی و اولویت بندی ،چون تو

پراز ارزو و هدفی..منم بهش گفتم شاید چون خیلی هدف توی زندگیم دارم به احساس پوچی رسیدم

این بن بست پوچی هم برای خودش یک دنیاست.اما خدا کنه روزایی که ته این بن بست می نشینیم

فقط خودمان باشیم و خدا

  • bahar tehrani

تفریح کردن برای آدم ها متفاوت هست.ماجرا یا کاری که برای من تفریح محسوب می شود ، ممکنه برای

شخص دیگری یک ماجرای کسل کننده باشد.

مثلا دیدن فیلم برای من یک تفریح جالب هست،چون بعد از تماشای فیلم موضوع فیلم را از نگاه خودم نقد میکنم

و ساعت ها دربارش فکر میکنم و حرف میزنم.اما همان فیلم یا در کل دیدن فیلم برای شخص دیگری می تواند

یک موضوع کسل کننده باشدو اتلاف وقت باشد.

یا یک مثال بامزه تر و اینکه خرید برای تمام خانم ها هم جذاب نیست.به قول امروزی ها پاساژگردی برای بعضی

از بانوان و دخترها یک تفریح جالب و پر از هیجان هست اما عده ای دیگری از خانم ها هستند که فقط به قصد

خریدن یک وسلیه مشخص به مراکز خرید میروند

پس:

هیچ وقت ادمها را بابت اینکه چرا از تفریحی که شما لذت میبرید، انها لذت نمیبرند، مورد حمله و توبیخ قرار ندهید

و با جملاتی که ای بابا نمی دانی چقدر مزه میدهد  و یا یک بار امتحانش کن، انها را اذیت نکنید.گاهی تجربه یک

تفریح برای یک شخص تبدیل به یک خاطره تلخ و اجباری می شود

 

تا حالا فکر کردید که شماها از چه تفریحاتی لذت میبرید؟

 

خوب یکی از تفریح های من کتاب خواندن هست.یک تفریح بزرگ و پر از هیجان.چون هربار با شخصیت های یک

کتاب مدتها زندگی می کنم و ماجراهای جدید و جالبی را تجربه میکنم  و با خواندن هر کتابی احساس میکنم ،

حرفی برای گفتن.کاری برای انجام دادن، موضوعی برای فکر کردن و تصوراتی برای خیال پردازی دارم...و پایان هر

کتاب یعنی اغاز یک کتاب و ماجرای جدید

  • bahar tehrani

اگر ذهنت پر از ایده و خلاقیت هست،همیشه کنار دستت یک دفتر و قلم باشد و هر وقت هر ایده ای به ذهنت

رسید،بنویسش و اجرایش کن.نگو بماند برای روزهای بعد.ایمان داشته باش که برای روزهای اینده هم کلی ایده به ذهنت میرسد

 

این جمله آدم را یاد خیلی چیزها می اندازد، مثل اینکه:

در زمان حال زندگی کن...از هرچیزی که داری لذت ببر...مثلا ماگ جدیدت را نذار توی کمد بلکه زودی توش یک

چایی یا نسکافه بریز و بخورش..اگر الان دلت میخواهد یک موسیقی گوش بدهی..یا بخوابی..یا کتاب بخوانی..یا

فیلم ببین..انجامش بده ،نگو بماند برای همان زمان مشخصش..

سعی کن زندگی کنی و بدانی این حس خوب باعث شادیت می شود

  • bahar tehrani

یک بخشی از کتاب پروژه شادی درباره نظر خانم گریچن رابین درباره ادبیات کودک هست.ایشان سالهاست که از

دیگران علاقه اش به ادبیات کودک را مخفی کرده،اما طی پروژه  شادیش تصمیم میگیره که با چند نفر درمیان

بگذارد و  روبرو شدن با واکنش دیگران به اینکه انها هم عاشق ادبیات کودک هستند براش خیلی جالبه

 

وقتی به دیدگاه ایشان نگاه میکردم،منم هم باهاشون موافق شدم که دنیای ادبیات کودکان عالیه..موضوع بیشتر

داستان ها اگر تخیلی و پر از هیجان و پر از خیال بافی  هست اما کودکانمان باور دارند  که خیر بر شر پیروز می

شود.میدانی که اگر شنل قرمزیالان اسیر اقا گرگه شده اما قطعا یک راه نجاتی پیدا میکند

.خلاصه هنوز دنیای ادبیات کودکان خیلی تحت تاثیر جو جهان قرار نگرفته است..لطفا کاری کنیم که کودکانمان عاشق کتاب خواندن بشوند

  • bahar tehrani

چندسال پیش ،.وقتی خیلی یک دفعه ای با مامان و بابا رفتیم بهشت زهرا،دلم هوای شهدا را کرد و

سر مزارشان رفتیم..از قبر نمادین شهید همت عکس انداختم و برای یه دوست به اسم فاطمه

فرستادم.تا عکس را نگاه کرد بهم گفت: از کجا می دانستی که حاج همت ، فرمانده زندگی من

هست..با تعجب گفتم فرمانده؟ خندید و گفت، اره هرکسی باید توی زندگیش یک فرمانده داشته

باشه.یک فرمانده ای که وقتی به انتهای پوچی رسیدی بهش نگاه کنی و باور کنی که کنارت هست

چند وقت بعدش هم کوثر بهم گفت که شهید زین الدین ، فرمانده زندگی اون هست

حالا من این وسط احساس پوچی بهم دست داده و بین تمام ادمایی که برام مقدس هستند دارم دنبال 

یک فرمانده می گردم.حاج احمد متوسلیان..شهید بابایی..شهید چمران..

اما باور دارم که اونا باید ما را به عنوان سرباز قبول کنند اون وقت بدون هیچ تصوری فرماندت را پیدا میکنی

 

فرمانده تو ، توی زندگیت کیه؟

  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان