خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

۱۸ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

یک جایی خوندم که:

خوبی دنیای ذهن،نامحدود بودنش است.

من میگم:

خوبی دنیای ذهن،خصوصی بودنش است.تا وقتی که مداد را دستت نگرفتی و شروع به نوشتن نکردی ،یا دهانت را برای سخنرانی باز 

نکردی ،تمام اون افکار برای خودت و ذهنت و خدا هست.میتونی خیلی راحت و بدون دغدغه و ترس از قضاوت آدمها هرجوری دلت میخواهد

توی ذهنت تصویرپردازی کنی.جای آدما را عوض کنی،به آدمها نقش های جدید بدهی،خودت را تو لحظاتی که دوست داری تصور کنی.حتی حرفهایی را به آدمها بزنی که وقتی روبرویشان ایستادی ،سکوت میکنی

شما بگید

خوبی دنیای ذهن...

  • bahar tehrani

تصوراتم پر از قهو های دونفره مان شده است


آقا ما این جمله را همینطوری نوشتیم و زدیم به دیوار استوریمان.هیچی دیگه هزار نفر ریختند تو دایرکت که: عاشق شدی؟..کیه؟..کجا 

دیدیش؟..عسیسم عاشقی شده..

اولا،آدم نمیتونه یک جمله الکی هم که شده تو استوری یا کانالش بنویسد،هزارنفر خانم مارپل می شوند،حالا آقایون روشون نمی شود پوارو 

بشوند

دوما،اصلا من عاشق شدم..الان چکار کنم؟.عکسش رو بدهم آمارش را درمیاری؟..میری باهاش حرف بزنی؟..

سوما، آخه بگم عاشق شدم هم که فقط می پرسید..اسم...قد..میزان تحصیلات..مدل ماشین..چهره..شغل..درآمد.




  • bahar tehrani

در همسایگی دیوار به دیوار ما،یک آقای بی شخصیت شروع کرد به ساختن یک ساختمان با کلی واحد و طبقه.نه دیگه در حد برج.

این آقاهه برای هر واحدی دوتا خط تلفن از مخابرات گرفت،ولی برای این خط های تلفنش اتاقک نگرفت و با بی ادبی شدید 

سیم های تلفن خانه ما رو از توی اتاقکش بیرون کشید و ریخت روی دیوار و اون وقت سیم های تلفن ساختمان خودش را توی اتاقک ما

جا داد

الانم چند روزه به خاطر باران و باد سیم های ما هی قطع و وصل میشوند.حتی مال طبقه بالاییمون یه هفته قطع بود

دلم میخواد آقاهه را پیدا کنم و بیارمش وسط حیاط با سیم های تلفن بهش شوک بدهم و بهش بگم:


آقای بی ادب

فکرمیکنی دزدی کردن و مال حرام خوردن،فقط از روی دیوار خانه مردم بالا رفتن هست؟..فروختن جنس تقلبی با قیمت بالا هست؟

قسم دروغ خوردن برای فروش هست؟..کیف و موبایل مردم را تو خیابانون زدن هست؟...پول مردم را خوردن هست؟.

نخیررررررررررر

این کار شما با دزدی و مال حرام خوردن ،هیچ فرقی نداره

  • bahar tehrani

شده دلتون بخواهد یک روزهایی فقط فکر کنید؟

به همه چیز و هیچ  چیز...

  • bahar tehrani

یک روزهایی انگار پر از گریه کردنی

بی دلیل و با دلیل

طولانی بودن یکی از فصل هایی که داری از کتابت میخوانی...

حرف ساده مامانت...

تمام شدن دستمال کاغذی..

نداشتن یک فیلم یا سریال جدید برای تماشا کردن...

و بهونه ای که کنارت نیست...

  • bahar tehrani

امروز سر کلاس ادبیات کودک،موضوع کودک و جنگ بود

استاد گفت،تصور کنید مادر یک بچه شش ساله هستید و توی شهر و یا کشورتان جنگ رخ داده.با یک داستان چطوری براش درباره جنگ

حرف میزنید؟

جنگ..چقدر سنگینه .این واژه را کی اختراع کرد؟.به بچه چطوری بگیم جنگ بده،کشتن،خون،مهاجرت،اوارگی،از دست دادن

خلاصه اینکه هممون بدجور توی گیجی و یک دنیا حرف غرق بودیم.

استاد میگفت داستان کودک باید پر از هیجان و فانتزی و واقع گرایی باشه،جاندارپنداری یا همزاد پنداری را براش ایجاد کنید.

مثلا جنگ بین موش و گربه،حمله باد بدجنس به قصر شاهزاده

خلاصه اینکه چندتا نکته یاد گرفتم:

نوشتن و کار کردن با کودک سخته.با یک حرف،با یک جمله میشه تمام باورهای یک کودک را نابود کرد و یا بارور کرد

فهمیدم باید به کودک آرمانگرایی را یاد بدهیم نه اینکه بهش آرمان بدهیم.خودش بره دنبال آرمان ها و باورهایش

فهمیدم اگر الان بعضی از آدم بزرگ ها حالشان خوب نیست ،شاید تقصیر یک معلم و یا یک کتاب هست

فهمیدم دنیای ادبیات کودک یعنی پر از خیال و هیجان و واقع گرایی و خیال های من برای کودکان کم است

فهمیدم یک استاد باید برای نوشته هات توبیخت کند تا بفهمی لایک های اینستا به منظور قشنگ بودن قلمت نیست

  • bahar tehrani

امروز قرار بود با یک دسته ای از بچه ها بزنیم به دل طبیعت و پاییز گردی.دیگه کی ماشین بیاره،کی فلاکس چایی،کی شیرینی،

کی چی بیاره را هم هماهنگ کردیم.تا اینکه صبح از خواب بلند شدیم و دیدیم ای جان به قربانت چه بارونی (استیکر چشمای قلبی)

بارون ریز و تند.توی گروه اعلام کردیم چکار کنیم؟.یک دانه کلوخ داشتیم که میترسید برود زیر باران و آب بشه(استیکر خنده)

و بقیه هم از ترس لغزنده بودن جاده ها و رانندگی بعضی از رانندگانی که درنهایت شعور هستند،باعث شد از ترس جان و گیر افتادن

در ترافیک،در خانه بمانیم و از پشت پنجره از باران لذت ببریم

شاید اگر یه کم اصرار میکردیم ،مرفتیم هان.آخه رانندگی تو باران و موسیقی،وااااااااااااااااااااای عالیه

اما خوب چون یکی از دوستان مادر سه تا بچه هست ،دیدیم عقل حکم میکنه اون بچه ها بی مادر نشوند(البته دور از جون)

اما 

خدایا شکرت،درسته که ما نرفتیم اما تو یکی از بهترین نعمت هایت را به ما دادی.یکی از اون خوشگلا که صداش آرام بخش ترین موسیقی 

هست.و دوست داری ساعت ها زیرش قدم بزنی تا مثل موش آبکشیده بشوی.بعد توی بالکن با یه پتو بشینی و تمام خیال هایت را از 

اول ببافی.حالا تصور کن شبش با حضرت یار توی ماشین و زیر باران ،بستنی یخی بخوری..ای جااااااااان

  • bahar tehrani

بعد از بازی های فوتبال همه میشوند آقای خیابانی:

ما همیشه قهرمان هستیم..ما باختمون هم در حد بردمان هست..ما اصلا برای برنده شدن نمیریم  توی زمین،فقط میریم دور هم باشیم

آقااااا

من که طرفدار تیم ملی هم نیستم،اما وقتی می بازید با هر رنگ و پرچمی ،بگید باختیممممممم..قبول کنید که بد بازی کردید و اینقدر بالای

منبر نروید.بگید باختیم،بچه ها تلاش کردن اما نه خیلی.


حالا اینا هیچی..فقط تو فوتبال باختمون شبیه برده.اما اگر تو یک موضوع سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی ببازیم،هیچی دیگه جنگ جهانی 

شروع میشه..باختیم..گند زدیم..بدبخت شدیم...اون وقت باخته نه تنها برابر با برد نیست که هیچی باعث خجالتمون هم میشه

  • bahar tehrani

یک وقت هایی دلم برای خاطراتی که 

دوست دارم با آدمهایی که دوستشان دارم

بسازم،تنگ میشود

دلم برای اتفاقات خوب و نیامده تنگ میشود

دلم لک میزند برای رسیدن به روزهایی که توی تصوراتم میسازمشان

  • bahar tehrani

گفتیم بعد از دوما،بریم و یک فیلم کمدی ببینیم.

خجالت نکش...خجالت نکش؟!!!

باور کنید از اولین دیالوگ فیلم ما خجالت کشیدیم تا وسطای فیلم.جالبه اسم این دیالوگ ها رو هم  میذارن،طنز

آقااا طنز کجا بود؟.بله قبول دارم یک قسمت هایی از فیلم خنده مان گرفت،اما خدایی دیگه اندازه یک نخود حریم و حیایی قائل باشیم بد 

نیست هان

از وسطای فیلم هم موضوع موش و گربه بازی ایرانی هاست.بچه گم میشود،دوباره پیدا میشود.یک روز خانه خاله سوسکه،یک روز تو

مسجد،یک روز وسط رودخانه ده

اینا هم به کنار،به جز احمد مهرانفر و شبنم مقدمی،ما که نقش بقیه بازیگر ها را نفهمیدیم،در حدی نقششان مهم بود که اگر نبودن ،بهتربود.


آقای کارگردان

ما فهمیدیم که شما یک طنز سیاسی نوشتید و حرف های یک آقای ریئیس جمهور را نقد و مسخره کردید.اما قرار نیست برای تمسخر

بقیه ،اون حد و حرمت ها از بین برود.قرار نیست خیلی راحت هر موضوعی را وارد ذهن نوجوان هایمان کنیم.متاسفانه سینما رده سنی

ندارد و همه برای پر کردن اوقات فراغت تشریف می اورند

اگر قراره طنز و نقد سیاسی بنویسید،لطفا کمی با خلاقیت بیشتر وکمی عاقلانه تر،کمی باادب تر

  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان