خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

۱۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

استاد روبروی میزش ایستاد گفت:

تمام گرفتاری ها و گیجی ها و سردرگمی این روزهایمان مال فکر نکردن هایمان هست.

فکر نکردن و یک باره تصمیم گرفتند، حتی تو ساده ترین مسائل.

میگم باید لا به لای دعاهایمان هم از ته قلب درست فکر کردن را هم از خدا طلب کنیم

  • bahar tehrani

امروز بعد از یک ماه رفتم بازار بزرگ دنبال یک مانتو و شلوار خنک و مجلسی

تمام مدت دچار افسردگی و گیجی شده بودم. افسردگی چون سایز تمام شلوارها عجیب شده بود و این حس را بهت منتقل میکرد

که چقدررررررر تو چاقی.باور کنید طرف شلوار می آورد سایز چهل و شش بعد از دیدنش با تعجب میگفتی آقا این احتمال چهل و دو هست یا

حتی چهل، بعد آقای فروشنده با یک خشمی نگاهت میکرد و میگفت نمیبینی روش سایز خورده؟.خلاصه اینکه یا همه خیلییییی باربی

شدندن. یا سایزها عجیب شده..یا خیاط ها بد شدند..یاااا..اصلا فکر نکنید بگم یا من چاق شدم

شلوار که هیچی 

گیج می شوی چون وقتی سراغ مانتو ها می روی باید هفت خوان رستم و سیمرغ بلورین و خرس طلایی را رد کنی تا یک مانتو شیک

و ساده و قشنگ با یک قیمت مناسب پیدا کنی. چشمت یک مانتو را میگیرد و یهو می بینی ای وای این که آستینش کوتاههههه.

مانتو بعدی، این چرا هیچی دکمه و زیپ نداره؟...مانتو بعدی، چقدر خوب هم بلنده و هم دکمه داره و هم آستین امااااااا چرا تا زیر گلوت

از دو طرف چاک داره؟.به همراهم گفتم این مانتوها شبیه بچه های چند کروموزومی هستند که کامل شکل نگرفتند

القصه

امروز فهمیدم هیچ کس به باورهای ما معمولی ها توجه نمیکند و مجبورمان می کنند به خریدن مانتوهایی که هیچ هماهنگی با باورها

و عقایدمان ندارند.

  • bahar tehrani

او مرد..

انگارقرار بود بمیرد..

خب،همه می میرند دیگر..

او رفت ..

رفته به خاک..

خب همه بعد از مردن مال خاک هستند دیگر..

اما..

خاکش، خاکش در نجف بود..

به قول مادربزرگ خاکش را از وادی السلام برداشته بودند..

او هم جنسش مثل پدربزرگ از نجف و وادی السلامش بود...

و

الان به وقت غروب و او در راه رسیدن به مولا ..

و پدربزرگ هم منتظرش..

و ما دلتنگ، دلتنگ یک حرم، دلتنگ یک جدایی دیگر، دلتنگ..

آخرش باید تنگی دل را رها کنیم و بگوییم..

بگذار حالشان خوب باشد اگر تو مردی از اینجا فاتحه بخوان برایشان..

و تنها یک حرف

که سلام ما را هم برسان..

به مولا..

به ارباب..

به سقا..

به پدربزرگ..


  • bahar tehrani

یک جمعه خردادی به تماشای انیمیشن بلال نشستیم.

این انیمیشن توسط امارات اما به زبان انگلیسی ساخته شده است و روایتگر برابری انسان ها باهم در نگاه خدا است و برای بیان این 

برابری سراغ یک قصه دینی و شخصیت بلال رفته اند. اما خب نگاه کارگردان انیمیشن که یک شخص پاکستانی هست و حمایت مالی 

کشور امارات باعث نقدهایی به روایتگری شده است. و باور کنید که این نقدهایی که در سایت های مختلف هست ، نقدهای منطقی

می باشد.

 داستان از کودکی بلال آغاز میشود و ماجرای برگی اش و آزاد شدنش توسط اسلام تا جنگ هایی که شرکت کرد و پیری اش.تصویر سازی و طراحی صحنه و طراحی لباس از نقاط قوی انیمیشن است و قابل دیدن


اما نقدهایی که به نظرم منطقی است:

1_ شخصی به نام ابوبکر از طرف پیامبر ماموریت پیدا میکند که به مکه برود و بلال حبشی را خریداری کند، در تمام مدت انیمیشن شخصیتابوبکر طوری نمایش داده می شود که انگار این شخص به دستور خودش بلل را خریداری کرده است


2_ بلال اولین موذن اسلام است و به صدای زیبایش معروف.در دو سکانس که بلال بالای مسجد و خانه کعبه می رود تا اذان بگوید به جای اذان موسیقی پخش میشود و این قابل درک نیست


3_در سکانس جنگ که گویا جنگ احد می باشد چره امام علی علیه السلام به نمایش در می آید، و ترسیم چهره ایشان در قالب یک چهره عادی ،نظر مثبتی ندارد.


اما،

با تمام این مشکلات بد نیست سراغ دیدن این انیمیشن بروید و از ته دل دعا کنیم که این خلاقیت ها سرازیر دنیای انیمیشن

کشور ما بشود تا ما این مفاهیم را درست و اصل به کودکان سرزمینمان و جهانیان منتقل کنیم.ان شا الله


  • bahar tehrani
 و حرف هایی که فقط میتوانی راحت و بدون مقدمه برای خدا بگویی

خدایی که تنها رابط امانت دار بین من و تو است

و منی که این روزها دعا میکنم در دقایق زندگی ام پیدات بشود 

و شب نشینی ها و چای خوردن ها و حرف زدن هایمان سه نفره بشود

من و تو و خدا
  • bahar tehrani

باورش برای خودم هم کمی سخت بود ، چون امسال اولین ماه رمضانی بود که پای یک سریال نشستم که بماند چرا زیاد اهل دیدن 

سریال نیستم.از قسمت سوم بود که مخاطب دایمی سریال برادرجان شدم.خب دیدن بازیگرهای قدیمی سریال که هرکدامشان حرفی 

برای گفتن دارند و بازیگرهای جوان که از برترین های دنیای تئاتر هستند اولین دلیل شد تا دیدن فیلم را رها نکنم. و بعد موضوع سریال.


تو یک پیجی عکس سریال را دیدم و ناله های زیاد از تکراری بودن  موضوع سریال را...نمیخواهم بگویم سریال بدون نقص بود اما میخواهم 

بگویم شاید موضوع تکراری بود اما تکرار یک موضوع رایج در زندگی همه ما ادمها...پول و قدرتی که اگر کمی زیر دندان هایمان مزه کند 

حاضریم برای نگهداریش دعوا راه بی اندازیم.از آن دعواهایی که چشم هایمان را میبندیم و سر کسی که جلویمان ایستاده فقط داد 

میزنیم.و دیگر فکر نمیکنیم به ادامه ماجرا و حرف هایی که حق است یا ناحق

 

آرازی که پای حق ایستاد و سر ایستادنش خیلی چیزها را از دست داد اما کوتاه مدت ولی سخت.چاووشی که ذاتش خوب بود و باور

به حرام بودن و حلال بودن نان سر سفره اش اما انگار شیطان قوی تر بود و حنیفی که گیج بود بین خواسته های خودش و خواسته های

برادر بزرگتر، یک لحظه بگردید و باور کنید آرازها و چاووش ها و حنیف های خانواده و حتی شهر و سرزمینمان را هم پیدا میکنیم.

و یک پایان باز  و قابل تفکر

راستی فقط یک سوال ما که نفهمیدیم این لحن گفتاری دیالوگ ها مال کدام عصر و زمان بود؟


  • bahar tehrani

خب عید فطر شما هم مبارک.ان شالله نماز ها و روزها و قیه عبادت هایتان مورد قبول خدا باشد و مهر تائیدش را گرفته باشد.

این ماه رمضان هم با تمام خوبی هایش گذشت، و کلی آه و حیف برای خودمان که بعضی از فرصت هایش را از دست دادیم.فرصت های

بیشتر دعا کردن و بیشتر با خدا حرف زدند و فقط میشه دعا کرد که ان شاالله سال دیگه هم باز ماه رمضان را ببینیم و جبران کمبودها را 

کنیم.

راستی 

باید یک دعای اساسی هم کنیم که تمام شدن ماه رمضان برایمان یک شروع بهتر و عالی تر و پر از ویزگی ها و اخلاق های خوبمان باشد.

و خدایی نکرده لا به لای حرف های آدمها نشنویم که تو هنوز همان آدم قبل ماه رمضان هستی که.

  • bahar tehrani

خب چکار کنم؟.هیچ علاقه ای به فوتبال و تیم هایش ندارم.اما امروز که بابا پای تلویزیون و منتظر شروع بازی نهایی پرسپولیس بود، دیدم

دیدم قوانینی را که فقط وضع میکنند و توی یک تکه کاغذ می نویسند، برای چی و کی و کجا ، نمیدانم

امروز داماش به عنوان ضعیف ترین تیم یا قوی ترین تیم پای حقش ایستاد، پای حقی که یک حق جهانی و قانونی هست. خب چرا نباید

اعتراض کند؟..چرا نباید آقایان رئیس و روسا قوانین را رعایت کنند و تماشاچی ها را عادلانه و به تعداد وارد ورزشگاه کنند؟

فوقش بازی به نتیجه پرسپولیس اعلام میشد بدون انجام بازی، اما داماش حال جوانمردی و حقش خوب بود و میگفت پای حقمان 

ایستادیم

میشه یک لحظه تعصبات تیمی خود را کنار بگذارید و منطقی نگاه کنی؟!

خب آقایان چرا بیت المال را خراب کردید؟..چرا از سر عصبانیت صندلی های بی گناه را شوت کردید تو سر و کله همدیگر؟

حکم باید این طوری صادر شود که تنبیه برای اونایی که صندلی ها را شکستند، و مسئولینی که نظم دادن به یک ورزشگاه را بلد نیستند

لازم است و باید اجرا شود


  • bahar tehrani
یک روایت قشنگ شنیدم که گفتم برای شما هم بگم

یک روز مردم مصر پیش فرعون آمدند و گفتند که : آهای فرعون ببین چند وقتی هست که باران نیامده و خشکسالی شده، تویی  که ادعای

خدایی میکنی خب یک دعایی یا کاری انجام بده که باران بیاید.وقتی یاران حضرت موسی این حرف ها را شنیدن ته دلشان گفتند: خب دیگه

وقتی فردا باران نیامد این مردم هم می فهمند که فرعون یک دروغگو هست. فردا شد و باران آمد.اصحاب تعجب کردند و حضرت موسی هم 

دلیل را از خدا پرسید. خدا گفت: دیشب فرعون روی پشت بام خانه اش نشست و توی دل شب دعا کرد که خدایا باران بفرست و آبرویم را 

نریز.

یادبگیریم برای آدمها ما خدایی نکنیم
  • bahar tehrani

وقتی حنیف توی چشم های آراز زل زد و گفت:

سر نخواستنت دعواست.

آراز شکست و خرد شد.

میشکنیم و میمیریم اگر یک روز بهمان بگویی سر خواستنت اصلا دعوایی نیست.برو سراغ یک خدای دیگر.برو سراغ همان آدمهایی

که حرف های دلت را زیر گوششان زمزمه کردی و آنها هم..برو سراغ در هایی که زدی و هیچکدام در خانه من نبود

الهی هیچ وقت توی دم و دستگاه خداییت به ما نگویی: سر نخواستنت دعواست

  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان