خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

اون خجالت می کشید

Friday, 2 Aban 1399، 08:06 PM

روسری آبی اش با مانتو سرمه ای گل دارش همخوانی داشت و متناسب با سن و سالش بود.سن و سالی که از روی چین و چروک های صورتش می شد حدس زد که هفتاد و خورده ای سالش است.یک بسته نیم کیلویی گوشت توی دست هایش و ایستادن در صف تا نوبتش بشود.آهسته سرش را تکان داد و با صدایی که از پشت ماسک به گوش های خودش برسد گفت:

آدم خجالت می کشد وقتی می بیند بعضی ها توان خریدن همین یک بسته گوشت را هم ندارند

  • bahar tehrani

نظرات (۱)

  • بانوچـه ⠀
  • خوب و بد روزگار رو چشیدن، کاش حداقل روی خوش‌تر زندگی رو هم به چشم میدیدن

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    روزمرگی هایم
    دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

    @radiochanel کانالم

    نویسندگان