خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

۲۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

داستان درباره یک زندگی چندساله است که مدتهاست به بن بست رسیده .بهرام و شیرینی که تمام این سالها به بهانه پسرشان باهم در 

حال زندگی کردن هستند.پسری که خودش وارد رابطه شده است و با نامزدش مشکلاتی دارد


نگاه من:


قصه یک فیلم یا داستان نیست بلکه بیشتر یک مستند اجتماعی هست.پوران درخشنده با این فیلم بیشتر یک مستند پر از مشکلات یک زن 

را مطرح کرده.مثلا اگر حواست به زندگی نباشد چاق میشوی..یادت میرود موهایت را رنگ کنی..پسرت به خودش اجازه میدهد که بابت تیپو استایلت توهین کند.داستان یک پرش های عجیب دارد از یک صحنه به صحنه دیگر.و بیانگر مراحلی هست که اعضای خانواده تصمیم دارند برای رسیدن به یک شخصیت نرمال،مسیر را تنهایی طی کنند وهمیشه باید یک داستان خیانت هم در قلب داستان های ایرانی باشد

خلاصه تمام موضوع روی مادر خانواده است

خوب از یک دیدگاهی خیلی منطقی به طلاق عاطفی توجه کرده اند.اما ناحقی است اگر تمام مشکلات را گردن ظاهر مادر خانواده بی 

اندازیم.وچقدر بد است که این روزها به ظاهر بیش از باطن ادمها نگاه میکنیم 

اما بازی در جه یک فرهاد اصلانی و مریلا زارعی عالی بود




  • bahar tehrani

بین تمامی خبرهای داغ هر روز،همیشه بحث سر ورود بانوان به ورزشگا ه آزادی و تماشای مسابقات فوتبال هست.اگر موضوع این هست

که ورزشگاها یک فضایی برای تخلیه انرژی و هیجانات هست،خب لطفا برای تخلیه این انرژی به دیدن تمام مسابقات بانوان در رشته های

مختلف برو.هم یک انرژی تخلیه کرده ای و هم یک حامی ورزش های دخترانتان باشد.

در ورزشگاه آزادی و بین تمام حرفهای تند و تیز مردان،قطعا نباید دنبال ملایمت بگردید.مثلا آقای آبی پوش به بازیکن تیمش هرگز نمیگوید: 

ببخشید که صدایم را بلند میکنم ،لطفا کمی سریع تر توپ را به یار بغلی پاس بدهید .باز هم معذرت خواهی میکنم


نه خانم و دختر محترم سرزمین من

جو استادیوم ها اینقدرها پر از ملایمت نیست.و اینکه استادیوم مکانی نیست تا با دوست پسر محترم برای یک روز تعطیلات انتخابش کنید.

لطفا این مورد از آزادی زنان را رها کن و سر موضوعات اساسی تر بجنگ.


این یک دیدگاه شخصی است

  • bahar tehrani

اینبار عباس معروفی ،یک دختر جوان را به عنوان روایتگر قصه اش انتخاب کرده. نوشافرینی که در اوج نوجوانی عاشق حسینا،پسر کوزه گر 

میشود.اما انگار تمام عشق های کتاب ها قرار است شبیه عشق شیرین و فرهاد شود.نوشافرین بابت شرایط خانواده مجبور به ازدواج با 

مردی حدود بیست و خورده ای سال بزرگتر از خودش به نام دکتر معصوم میشود

داستان روایتگر سختی ها و مصایب مردمان ایران است که بابت حماقت مردان سیاست برسرشان میآید..قصه با یک شروع بدون مقدمه 

چینی و حاشیه نویسی آغاز میشود و خواننده را به دل قصه پرتاب میکند.دارای فصل هفت هست که روایتگر فصل های فرد نوشافرین است 

و روایتگر فصل های زوج یک دانای کل

داستان تلخ و غمگین است اما اصلا کسل کننده نیست و به طرز بی معنایی کشدار نیست.بلکه روان و جذب کننده.در بین ماجراهای قصه 

دلت میخواهد دکتر معصوم را از روی صحنه روزگار محو کنی


  • bahar tehrani
اگر از اهالی شهر تهران هستید و مثل من زیاد سوار مترو میشوید و باز هم مثل من به جای نگاه کردن به محصولات فروشندگان مترویی و
 
نوع آرایش و لباس آدمها، همش سرتان به در و دیوار است.این روزها باید این شعرای مترویی را کشف کرده باشید

شعرایی که جهت سرودن شعر برای آقای کاله کلی فسفر میسوزنن و شعر میگویند

همه اشعار هم جنبه عشقولانه داره و در رابطه با پنیر خامه ای ویلی هست.مثلا در یکی از این تصاویر مشاهده میکنید که آقای ویلی در 

حال رقصیدن با عسل خانم هستند،عسل خانم میفرمایند:

بی تو کسلم ..با تو عسلم

یعنی تا قبل از این اگر با پنیر لیقوان و خامه صبحانه از اون مدل پاکت های صورتی خورده میشدی،مربا بودی به جای عسل؟


  • bahar tehrani
داستان یک طنز اجتماعی و روایتگر مردی است که برای اخذ ویزا راههای مختلفی را امتحان میکند.کارگردان با یک دید طنز خط های قرمز را میشکند و 

وارد دنیای همجنسگرایان و کشیش های مسیحی میشود.کمتر کارگردانی این روزها به مسئله اخذ ویزا که در جامعه خیلی چشمگیر شده است،نگاه داشته است.

قصه در واقع بیان کننده معظل اجتماعی است اما فن طنز و شوخی های فیلم طوری است که برای هیچ کس یک تلنگر حساب نمیشود.و یاز شوخی های جنسی در فیلم های ایرانی با این موضوع که هرچقدر هم یک خانم یا دختر وضعیت مالی خوبی داشته باشد ،باز دنبال یک جنس مخالف میگردد


به عنوان یک فیلم طنز و شنیدن دیالگوهای خنده اور و بازی عالی جواد عزتی و امیر جعفری،دیدن این فیلم را بهتان پیشنهاد میکنم

  • bahar tehrani

من بی تو در غریب ترین شهر عالمم


    بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟



این روزها عجیب دنبال کسی میگردم که انگار نیست.علامت سوالهای ذهنم بیشتر میشود.توی دنیای خودم سردرگمم

گاهی وقت ها آدمها و شهر برایم غریبه میشوند...اما این روزها در مقابل حرف ها و کارهای مردم ، عجیب سکوت

بر جانم مینشیند..گاهی به فکر انتقامم.مثلا میگویم خدایا میشود حالشان را بگیری؟

اما باز میگویم نه تو بمان همان بهار همیشگی

  • bahar tehrani

مرتضی ،پسربچه رویا پردازی که با تصوراتش از قدرت خارق العاده پدرش تصمیم میگرد یک فیلم نامه بنویسد  و با ساخت فیلمش وارد جشنواره بشود.

حال مادرش هم بابت سرطان روز به روز بدتر می شود و دکتر برایش یک آمپول یک میلیونی تجویز میکند.اما تصورات مرتضی با واقعیت پزشکی کاملا 

متفاوت هست.چون از نگاه علم پزشکی هر ماه مادر نیازمند این امپول هست.مرتضی هم فیلمنامش  را برای خریدن دوای مادر می فروشد.


نگاه من:


داستان روایتگر مشکلات یک خانواده است.خانواده ای که هم شادی دارد و هم غم.خانواده ای که توی جامعه قابل لمس هست نه یک خانواده خیلییی 

تجملاتی و فانتزی و نه یک خانواده ای که در نهایت بدبختی زندگی میکند. داستان یک حرکت آرام و پیوسته دارد.و پسر بچه ای که برای نگه داشتن یک 

واقعیت قابل لمس زندگی اش  یعنی مادرش ،دست از آرزوهاش میکشد



  • bahar tehrani

فالوورهای اینستاگرامم را با یک سوال گیج و کچل کردم


استوری هام جذاب تره یا پست هام؟

فکر کنم توی دلشون فحشم میدن

  • bahar tehrani

توی وبلاگ یک دوست مطلبی درباره دل نگرانی و حال بدشان درباره شهادت بچه های نیروی انتظامی و بسیجی این شب های خیابان پاسداران 

خواندم


حال شهرمان خراب است.همه دلمان گرفته از این ناحقی ها و خون جوانانمان.میدانید محمد حسین های سرزمین من کم نیستند.اصلا محمد حسین ها برای شهادت بدنیا می آیند.آنها شهید میشوند و ما میمانیم و داغ دل و حرف هایی که میشنویم.حرف هایی که هرچقدر هم جواب دهیم باز محکوممان میکنند به سکوت

میدانید

من و سرزمینم به یک زینب نیاز داریم تا بالای مجلس برود وخطابه ای بخواند.انچنان خطابه ای که  حال دلمان را خوش کند و جگرمان را خنک

  • bahar tehrani

کم کم تو دنیای مجازی همه پست های لاکچری برای اسفند میگذارند

مثلا : 

هااااااااااااااااااااااای ..هوووووووووووووووووووووووی..اسفند جان..باز آمدی و بوی بهار و تازگی را آوردی..یادخاطرات کودکی بخیر.شوق دلهایمان برای خرید کفش و لباس های نو..ماهی قرمز تنگ و سبزه های بامزه..پول های نو لای قرآن..آجیل و شکلات ..بازی با بچه های فامیل توی حیاط و جیغ های مادرانه که لباست کثیف شد


این لاکچری بازی ها بماند برای شما .ما مینویسیم که:

های اسفند جان آمدی..با بوی تاید..شوما..فرش شور پرسیل..نرم کننده پرده و لباس سافتلن..شستن در و دیوار و شیشه و تا یک دقیقه قبل از دنگ دنگ سال تحویل جارو برقی کشیدن..

کلا اسفند تا اواسطش خیلیی بوی کوزت میده.بعدش بوی جولیا پندلتون میگیره .مثلا کم کم وقت میکنی دنبال خرید بروی و به خودت توجه کنی

  • bahar tehrani

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان