خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

بابت خیلی از وقت هایی که دربرابر بعضی از حرف ها و رفتارها و آدمها سکوت کردی،ممنون.اما توبیخت میکنم و پای میز دادگاه درونی میکشم و ازت شکایت میکنم.شکایت می کنم  بابت،سکوت هایی که کردی و نتیجه اش شد هرکس هرتیکه ای که دلش میخواست را بهت بندازد و بدجور دلت را بشکوند..ازت شکایت می کنم بابت هی عقب انداختن کارهایت.حتی یک سری کار ساده و روزمره.راستی،واقعا برای رسیدن به اهداف و خواسته ها و تصوراتت دویدی و جنگیدی یا بیشتر  نشستی و تصور کردی؟اگر بیشتر تصور کردی که باختی،بد هم باختی.ولی اشکال نداره بازم دمت گرم که تصورش کردی.شاید دیرشدهباشد،اما،نه هنوز دیر نشده.بازم امتحانش کن.این بار بیشتر از قبل تلاش کن.

نوشته بود: اگر یه روز تو خیابون خودت را ببینی بهش چی میگی؟اونم این ها را بهش گفته بود.اولش براش سخت بوده و هنوز هم میگه رف زدن باهاش سخته.نکنه بین خودم با خودم هم یک دیوار کشیدم را روش نوشتم: اگر این را بهش بگم،نکنه ناراحت بشود؟!

  • bahar tehrani

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان