خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

شخص مورد نظر کتک لازمه

Wednesday, 21 Aban 1399، 09:44 PM

از وقتی کرونا و قرنطینه شروع شده .سعی می کند هر حرفی را به عزیز نگوید و با حرف های بامزه حواسش را پرت کند .خیلی وقت ها بهش زنگ می زند و می گوید بگو چه چیزهایی نیاز داری تا برایت بخرم.عزیز هم یک لیست بلند و بالا می دهد .خریدها را حسابی ضدعفونی می کند و دم در تحویل عزیز می دهد.یه بار وقتی عزیز ازش گلگی کرد که چرا نمی آی توی بهش گفت: شاید ناقل باشم.شما هم سنتان زیاده و من دل نگران.دعا کنید این کرونا شرش را کم کند تا مثل قبل بیایم دیدنتان. تا اون روز که دیدی خیلی از خبرهایی را که از عزیز پنهان می کند را عزیز دارد می گوید و هی می گوید خب یکی گفته دیگه.

چند روز بعد به قول خودش جاسوس را پیدا کرد.نمی شد زنگ بزند به جاسوس و بگوید می شود اینقدر فضولی زندگی مادر من را نکنید و این اخبار را به اطلاعش نرسانید.دلش پر بود.تا اینکه یکی از آشنایان شخص مورد نظر زنگ زد بهش. این هم گوشی را برداشت و خیلی نامحسوس لا به لای حرف هایش گفت: ای کاش یاد می گرفتیم تو شرایط عجیب و پیچیده این روزها که همه ادم ها را درگیر خودش کرده قشنگ و با  حس خوب حرف می زدیم.طوری که وقتی طرف مقابل تلفن را قطع کرد ته دلش بگوید خدایا شکرت که هنوز خوبی هست .نه اینکه بعد از تلفن هزارتا فکر و خیال بریزد توی سرش. آخه می دانی همان شخصی که گزارشگر زندگی همه آدما و اتفاقات بد است ،زندگیش پر از چاله . چولست اما سرش را کرده تو زندگی بقیه.یه ذربین گرفته و گزارش که فلانی یا خیلیی بدبخته یا خیلی خوشبخت.

تلفن را قطع کرد.کمی آرام تر شده بود اما باز دلش می خواست این حرف ها را به طرف مورد نظر بزند.آقا خدایی اینقدر انرژی منفی و آدم گند اخلاق تو زندگی دیگران نباشیم دیگه.

  • bahar tehrani

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان