خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

عجب مردی

Thursday, 6 Shahrivar 1399، 08:27 PM

همیشه می گفت روضه علی اصغر {ع} از آن روضه های سنگینه برای من.نمی توانم تا آخرش بخوانم.محکم دسته چوبی منبر را گرفته بود تا لرزش دست هایش را کسی نبیند و بین جمعیت دنبال مصطفی می گشت تا بقیه روضه را بخواند.وقتی داشت روی زمین می نشست بین هق هق  ها و نفس گیر کرده اش گفت:

حالا رباب ماند و خاطرات شش ماه مادری اش

  • bahar tehrani

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان