مزدش کم بود
گفت : میشه این چند روز که میروم مسافرت به جای من یک کاری را انجام بدهی،حقوق ومزد این دفعه هم مال تو.بهش گفتم: نه بابا این حرفها چیه.باشه برو بهت کلی خوش بگذره و دلت شور نزنه..نمیدانم چرا اون حرف را زد؟میخواست قانعم کند که حتما کار را انجام بدهم یا واقعا از نظرش خیلی مبلغ زیادی بود؟!.آخه بهم گفت مبلغش اینقدر خوب هست که میگی بابا چه خبره؟
تقریبا از ساعت ده صبح تا پنج بعد از کار را انجام دادم.کار سخت و خاصی هم نبود.فقط چون دست تنها بودم و باید چندتا مرحله را طی میکردم،حسابی خسته ام کرد.فرض کن پک کردن دویست تا بسته که شامل پنج تا تیکه بود با بسته بندی و ارسالش با پیک و برگشت زدن بقیه جنس های باقی مانده.چند روز بعدش ازم شماره حساب گرفت و چهارصد و پنجاه تومان واریز کرد.پایینش هم نوشت بابت زحمتی که کشیدی و هزینه اسنپ.میدانی هیچ برآوردی از درآمدش نداشتم.اما آن روز یک جوری با هیجان گفت اینقدر درآمدش بالا هست که بهم یگی بگذار یه کمش را بهت برگردونم که...
دویست هزار تومان هزینه اسنپ شد و میشه گفت دست مزدم هم شد دوست و پنجاه هزارتومن..مبلغ خیلی برام تعجب آورنبود،چون هیچی از درآمد این کار نمیدانستم.فقط هرچند لحظه یک بار هیجان و رفتارش می آمد توی ذهنم که میگفت: میگی چقدر زیاد دادی و ...یا مشکل از من هست که این مبلغ را در ازای کاری که من یا هرکس دیگه ای انجام میدهد،کم و بی ارزش میدانم .یا اون اینقدر کارهای متفاوت دیده و تجربه کرده که این مبلغ برایش با ارزش هست.
- 02/02/30
یه مبلغ خیلییی کمی هم میگرفتن
من واقعا مونده بودم .