خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

خط خطی هایم

کلمات حرف می زنند

سلام خوش آمدید

کرکره مغازه ما نیست که

Friday, 21 Azar 1399، 03:16 PM

یک پیشنهاد هیجان انگیز و جالب کاریداشت.منشی بورس بانک ملی با یک حقوق عالی و مزایا و تامین آینده ای که برایت پر از هیجان است.بهم یک مهلت دو روزه داد تا فکر هایم را کنم.اما هنوز فکرهایم را روی هم نگذاشته بودم که بهش گفتم: دخترجان من روانشناسی و ادبیات خوانده ام نه ریاضی و جمع و تفریق.گفت: ببین به این چیزهایش فکر نکن،برایت یک دوره آموزشی می گذارند.مهم ترین ملاک شان انتخاب یک آدم سالم و مطمئنهست که اهل دزدیدن ارقام نباشدو تو،توی ذهنم آمدی.

شروع کردم به فکر کردن و دقیقا به چیزهایی فکر کردم که گفته بود فکر نکن.به این که چرا کنار گزینه آدم قابل اعتماد،گزینه رشته مرتبط را نگذاشتند؟چرا دنبال آدم این کار نیستند؟ خب حق داشتند،از بس راه را اشتباهی رفتیم و اعتمادها را از بیبن برده ایم که طرف می گوید: سالم و قابل اعتماد باشد.بقیه اش درست می شود.راستش دروغ هم نمی شود گفت که لا به لای این افکار به حقوق عالی و پرستیژ شغل هم فکر میکردم.امااین شغل مال من نبود.نه حوصله ارقام و اعداد عجیب و غریب بورس را داشتم و نه یک کار اداری و روتین که باید ساعت ها به مشتری آن طرف خط توضیح بدهم که این شاخص بورس کرکره مغازه من و پدر و هفت جد واباء ام نیست که هی بالا و پایین می رود.بهم گفت اشتباه بزرگی کردی اما به نظر خودم انتخاب عاقلانه ای بود.این کار بماند برای اهلش

  • bahar tehrani

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

روزمرگی هایم
دخترکی رویا پرداز از جنس اردیبهشت

@radiochanel کانالم

نویسندگان