کنارتم
Saturday, 28 Tir 1399، 08:01 PM
بهم می ریزی وقتی ناخوشی حال و احوال و درگیری های ذهنی اش را از لا به لای نوشته های یک دوستش می خوانی.می خوانی یواش اشک می ریزی وته دلت می گویی: ای کاش کنارت بودم تا شاید حرف هایت را به من می گفتی و آرام می شدی و یاد لحظه های دلتنگی خودت می افتی که چقدر دلت می خواست کنارش بودی و حرف هایت را به او می گفتی.راستی شاید دلش تو را..
سخت است این دوری و شنیدن احوالش از دیگران
- 99/04/28